Abstract:
وظیفه دولت اسلامی و مصلحان اجتماعی، تحقق و استمرار هنجارهای اسلامی در رفتار عمومی و تغییر قواعد رفتاری نابهنجار است. این مقاله، به روش «توصیفی- تحلیلی»، با استناد به انسانشناسی اسلامی، عوامل تحقق وتغییر قواعد رفتاری، و با استناد به فقه، سازوکارهای تغییر و مؤلفههای استمرار قواعد رفتاری را تشریح میکند و منشأ گسترش تحقیقات و ابزارهای تحقیقی در حوزۀ سبک زندگی اسلامی خواهد شد.طبق یافتههای تحقیق، اگر سهعامل شناخت، گرایش و قدرت، برای عموم محقق شود، قاعدۀ رفتاری محقق میشود. قدرت، شامل سلامت، مهارت، ابزار و قانون است. فقه، ششنوع تعامل با قواعد رفتاری را دنبال میکند: «تثبیت»، «اهمال»، «اصلاح»، «تبدیل»، «ایجاد» و «حذف». سازوکار فقهیِ مدیریت قواعد رفتاری، تفکیک عناوین درجۀ یک و عناوین درجۀ دو در شریعت است. عناوین درجۀ دو، متصدی مدیریت قواعد رفتاری برای ایجاد وضع مطلوب است. استمرار منظومۀ قواعد رفتاری، مبتنی بر وجود مؤلفههایی چون پایایی درونی هنجارها، انعطافپذیری هنجارها در وضعیتهای ثانوی، جامعیت هنجارها در تأمین گرایشهای طیفی انسان و پویایی عملی هنجارها مبتنی بر سازوکار ولایت و احکام امضایی (غیرابتدایی) است. استمرار یک قاعدۀ رفتاری، مبتنی بر قاعده امر به معروف و نهی از منکر است.
The realization and continuation of Islamic norms in behavior and change in the abnormal code of conduct is considered as the duties of the Islamic government and social reformers. Using the "descriptive-analytical" method, the present article, on the one hand, by referring to Islamic anthropology, explains the factors involved in the realization and change of code of conduct and on the other hand, relying on jurisprudence, clarifies the mechanism of change and the elements of continuity of code of conduct and will be the origin of the development of investigations and research tools in the realm of Islamic lifestyle.Given the research findings, the formation of a code of conduct depends on the realization of three factors known as "cognition, inclination and power". Health, skills, tools and law are subject to power. Jurisprudence (fiqh) seeks to establish six types of interaction with the code of conduct as follows: "Consolidation", "Neglect", "Correction", "Transformation", "Creation" and "Deletion". Separation of “Primary and Secondary” titles is considered as a mechanism of jurisprudence (fiqh) for managing code of conduct. Secondary titles, managing code of conduct, figure out the desired situation.The following factors guarantee the continuity of the system of code of conduct: “internal durability of norms”, “normative flexibility in secondary situations”, “comprehensiveness of norms to provide diverse human tendencies” and “practical dynamics of norms based on the mechanism of governorship and signatures”. It is noteworthy that the continuity of a code of conduct depends on the code of “enjoining the good and forbidding the evil”.
Machine summary:
عوامل تحقّق، تغییر و استمرار «قواعد رفتاری» مبتنی بر انسانشناسی و فقه اسلامی محمد جواد قاسمی اصل 1 چکیده وظیفه دولت اسلامی و مصلحان اجتماعی، تحقق و استمرار هنجارهای اسلامی در رفتار عمومی و تغییر قواعد رفتاری نابهنجار است.
این مقاله، به روش «توصیفی- تحلیلی»، با استناد به انسانشناسی اسلامی، عوامل تحقق وتغییر قواعد رفتاری، و با استناد به فقه، سازوکارهای تغییر و مؤلفههای استمرار قواعد رفتاری را تشریح میکند و منشأ گسترش تحقیقات و ابزارهای تحقیقی در حوزۀ سبک زندگی اسلامی خواهد شد.
اخلاق و روانشناسی، اگرچه دغدغه تحقق، استمرار و تغییر در رفتارهای پایدار را دارند، اما تحقیقات در این دو حوزه، متمرکز بر رفتار فرد است و ناظر به قواعد رفتاری، یعنی رفتارهای قاعدهمند جمعی نیست.
در میان آثار جامعهشناسی میتوان تاریخچه منضبطی برای تشریح ابعاد اثباتی- توصیفی و سیاستی در قواعد رفتاری، یعنی «عوامل تحقق»، «مؤلفههای استمرار» و «سازوکارهای تغییر» بهدست آورد؛ زیرا مسئلۀ مهم جامعهشناسی این است که با وجود گرایشات هرجومرجطلبانه در جامعهها، جوامع چطور اداره میشوند و اَشکال استقراریافته سازمان اجتماعی چگونه دستخوش تغییرات میشود (مهرفر 1388، 43).
3) فقه و تحول در «قواعد رفتاری» مواجهۀ دین با قواعد رفتاری، ششحالت «تثبیت»، «اهمال»، «اصلاح»، «تبدیل»، «ایجاد» و «حذف» دارد که از جهت کیفیت تحقق و استمرار، طیفی را ایجاد میکند: یک) تثبیت؛ یعنی قواعد رفتاری که در جامعه سابقه دارد، به دلیل سازگاری با اهداف شریعت، به امضای شریعت رسیده است (جمعی از محققان 1389، 103).