Abstract:
بینارشتهای بودن تاریخ شفاهی موجب شده است، تا کاربستها و کارکردهای نظری و عملی دیگر رشتههای علوم انسانی، بهویژه علوم اجتماعی در این گونه تاریخنگاری مورد توجه قرار بگیرد. برای مطالعات جامعهشناختی رویکردهای متعددی برشمردهاند، رویکرد زبانشناسی و انسانشناسی از جمله آنها هستند. زبانشناسی امروزه یک رشته کاملاً اندیشناک است، که در پی ساختن و یافتن نشانهها، معناها و مفاهیم عمیقتر از انسان، اندیشه رفتار، عملکرد و احساس اوست. انسانی با هزارتوی ناشناخته که شاید بتوان با علم «انسانشناسی» کمی (ذرهای) معرفت از اندرون و بروناش به دست آورد. تاریخ شفاهی بهعنوان یک پدیده مرتبط با انسان، درباره انسان و جهان انسان؛ راهی برای انتقال پیامها، معناها و روایتهایش میجوید، که از دهلیز زبان میگذرد. انسان صاحب زبان است، و زبان به مفهوم اندیشه در ساخت جامعه و نهادهای انسان نقش ایفا میکند. انسان در محیط باورها، مراسم، آئینها، فولکلورها، و نهادهای برساخته اجتماعی و فرهنگی محصور است. شناخت چنین انسانی نیازمند زبان، معناها، نشانهها و نمادهایی است که با مطالعات زبانشناسی و انسانشناسی، تا حدودی رفع میشود. بررسی برخی کارکردها و مفاهیم زبانشناختی در کنار آرا و نظریههای انسانشناسی بر جلوههای تاریخ شفاهی خواهد افزود. در این نوشتار کوشش خواهد شد به شیوه استنباطی و تبیینی، و با ارائه مباحث مقدماتی در خصوص «زبانشناسی» و «انسانشناسی» مسیر تأمل و تعمق بر جنبههای نادیده تاریخ شفاهی گشوده شود.
Oral history as an interdisciplinary field has made the pragmatics and theoretical functions of other disciplines of humanities, particularly social sciences, being noted in this kind of historiography. There are several approaches for sociological studies; such as linguistics and anthropology. These days linguistics is a totally apprehensive discipline that is in search of constructing and finding deeper signs, meanings and concepts of human, and the thought, behavior, act and sensation of his/her. A human with his unknown labyrinth that anthropology might reveal some (a bit) knowledge of his/her inner and outer world. Oral history as a phenomenon related to human, about human and his/her world; is about to find a way to transfer his/her messages, concepts and narratives that pass through the language. Human owns the language and language as a thought plays its role in the structure of society and human institutions. Human is surrounded by his/her believes, costumes, folklores and the sociocultural institutions. Identifying this human needs a language, meanings, signs and symbols that can attained to some degree through linguistic and anthropological studies. Studying some functions and linguistic concepts beside anthropological ideas and theories can reveal more aspects of oral history. This paper tries represent a way for hesitation on unknown aspects of oral history based on perceptive and explanatory methodology and presenting introductory discussions on linguistics and anthropology.
Machine summary:
com فصلنامه علمي پژوهشي تاريخ (شاپا ٠٢٧١-٢٠٠٨ ) -سال ١٦ شماره ٦٠ -صفحه ٢٠٩-١٨٧ تاريخ دريافت : ٩٩/١١/٢٩ تاريخ پذيرش : ٩٩/١٠١٢/١٣ چکيده بينارشته اي بودن تاريخ شفاهي موجب شده است ، تا کاربست ها و کارکردهاي نظري و عملي ديگر رشته هاي علوم انساني، به ويژه علوم اجتماعي در اين گونه تاريخ نگاري مورد توجه قرار بگيرد.
اين تحقيق برآن است تا کاربست دو رويکرد زبان شناسي و انسان شناسي را در تاريخ شفاهي بررسي کند.
(احمدي، ١٣٩١: ٦٠٤-٦٠٥) از اين منظر بايد توجه داشت که زبان در تاريخ شفاهي نيز به خودي خود بخشي از هستي است ، و تنها با عناصر شکل دهنده فضاي مصاحبه در ارتباط نيست .
ما همواره در جستجوي کلماتي هسيتم که در حقيقت از آن موقعيت هايند (١٩٩١ ,Silverman) 192 از نظر گادامر (Hans-Georg Gadamer) زبان نشانه نيست ، و اين آشکارا تفاوت هايي با نظريه زباني هوسرل و دريدا دارد.
» (١٩٦٣ ,Goffman) نکته مهمي که محقق تاريخ شفاهي به مانند ديگر پژوهشگران بايد در نظر داشته باشند، اين است که بايد تمام حالات ، رفتار و زبان بدن افراد را در زمينه و بستري که قرار دارند تفسير و معنا کرد.
با اين تفسير زبان در تاريخ شفاهي نه فقط ابزاري تمام عيار براي فهم جهان و تجربه هاي راويان ، بلکه بخشي از وجود آن ها است که در آن موجوديت مييابند، و امور مشترک خود را فهم و درک ميکنند.
تاريخ شفاهي روش مناسبي براي مطالعه کنش ها، تغييرات و تکامل انساني (پوياييهاي زيستي، جسماني، فرهنگي و عمومي انسان ) در بستر اين نهادها است .