Abstract:
کانونیترین مقولهی مطرح در عرفان امام خمینی (ره) ولایت است، ولایت روح و جانمایهی عرفان ناب اسلامی وحقیقت ورود به دارالسلام معرفتهای باطنی و داراللقای توحید شهودی و کشفی است که با عنصر ایمان که فراگیرترین شان سالک است، همسویی و توازی و حتی اتحاد دارد. کیفیت این رابطه یکی از مسائل مهم تحلیلهای عرفانی اهلنظر است و میتوان بازخوانی و تبیین آن را در قوارهی یک مسالهی مهم پژوهشی واکاوی است. مقالهی حاضر با هدف مداقه و تبیین این ترابط و همسویی، تلاش کرده است با روش توصیفی-تحلیلی، متون و معارف در این زمینه را بررسی کند. یافتههای تحقیق از آن حاکی است که در میان عارفانی که به بحث ولایت پرداختهاند، امام خمینی(ره) در تبیین رابطهی میان ولایت عرفانی با ایمان به توحید، نبوت و امامت، توفیق شایانی داشته است. درواقع جهانبینی عرفانی امام خمینی (ره) تبیینی عرفانی از ایمان به مقولههای بهظاهر کلامی به دست میدهد که جای تامل دارد.
The most central issue in Imam Khomeini's mysticism is the velayat. The quality of this relationship is one of the important issues of mystical analysis of scholars and its re-reading and explanation can be examined in the context of an important research issue. The present article, with the aim of examining and explaining this relationship and alignment, has tried to examine the texts and knowledge in this field by descriptive-analytical method. Findings of the research indicate that among the mystics who have discussed the velayat, Imam Khomeini (RA) has been very successful in explaining the relationship between mystical velayat with the belief in monotheism, prophethood and Imamate. In fact, Imam Khomeini's mystical worldview provides a mystical explanation of faith in seemingly theological categories that is worth pondering.
Machine summary:
صاحب کتاب تعليقات علي شرح فصوص الحکم و مصباح الا نس ميفرمايد: بنده اي که با قدم عبوديت به سوي خداوند گام بردارد، وقتي از خانه ي طبيعت به سوي خداوند هجرت کند و جذبه هاي حبي نصيب او شود و تعيّنات نفسي او با قبسات الهي، از ناحيه ي شجره ي اسماء الهي شعله ور شود، خداوند با تجلي فعلي خود بر او جلوه ميکند و وقتي که در تجلي ظهوري، استقامت کند و عالم نزد او فاني و او متخلق به قرب نوافل شود، صاحب ولايت ميشود و اين ولايت ، تجلي و باطن ربوبيت است که کنه و حقيقت عبوديت است .
از ديدگاه عرفان ، در قوس نزول ، انسان تمام مراتبي را که به وديعت گرفته ، تا نشئه ي عنصري همراه خود ميآورد و از آن پس ، در قوس صعود، همه ي آنچه را در قوس نزول گرفته ، شکوفا ميکند و به نهايت درجه ي کمال خويش ميرسد و با رسيدن به ثبات و قرار، دايره ي وجود تتميم ميشود و از تمام حدود و تعينات وارسته ميشود؛ چنان که پيامبر عظيم الشأن اسلام (ص ) به اين مقام شامخ نايل آمد و قرآن کريم از آن خبر داده است : «ثم دني فتدلي، فکان قاب قوسين اوادني»؛ سپس نزديک تر و نزديک تر شد تا آنکه فاصله ي او به اندازه ي فاصله ي دو کمان يا کمتر بود (نجم : ٧ـ٨).
H. ), Sharhe Ta'lighat bar Fusus al- Hakam va Mesbah al-Ons, Tehran: Publication of Imam Khomeini's Works [in Arabi].