Abstract:
چکیدهروابط هند و آمریکا از سال ۲۰۰۱ به بعد شاهد یک چرخش اساسی از سوی دو کشور بوده است. بسیاری از تحلیگران رشد چین را یکی از اصلیترین عوامل تغییر سیاست خارجی هند و آمریکا در مقابل یکدیگر میدانند. با توجه به این مسئله پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که چرا رشد چین منجر به نزدیکی بین هند و آمریکا شده است؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می-دهد که با توجه به اینکه چین به طور فزایندهای به دنبال دست اندازی به منافع ملی هند است استراتژی موازنه دهی در نتیجه رشد چین به یک الزام برای سیاست خارجی هند تبدیل شده است. از سوی دیگر انتخاب استراتژی موازنه از راه دور ایالات متحده برای جلوگیری از به وجود آمدن هژمون منطقه ای در شرق و جنوب آسیا منجر به نزدیکی آمریکا و هند شده است. درچنین شرایطی ایالات متحده می-تواند با استفاده از تقیسم بار استراتژیک با شرکای خود به کاهش هزینههای خود برای مقابله با قدرت نوظهور چین بپردازد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است.
AbstractSince 2001, the relationship between India and the United States has been witnessing a fundamental shift from both sides. Many analysts see the rise of China as one of the main reasons for the positive shifts in the foreign policy of the United States and India towards each other. Given this point, this study seeks to answer the question of why the rise of China has led to a rapprochement between India and the United States. The results of this study show that as China increasingly seeks to undermine India's national interests, balancing strategy has become a requirement for India's foreign policy toward China. On the other hand, the choice of off-shore balancing by the United States to prevent the emergence of a regional hegemon in East and South Asia has led to a rapprochement between the United States and India. Under such circumstances, the United States could reduce its costs of dealing with the emerging power of China by burden sharing with its partners
Machine summary:
از سوي ديگر انتخاب استراتژي موازنه از راه دور ايالات متحده براي جلوگيري از به وجود آمدن هژمون منطقه اي در شرق و جنوب آسيا منجر به نزديکي آمريکا و هند شده است .
براي پاسخ به اين مسائل ، مهم ترين چالش هاي که چين براي هند و آمريکا در حوزه جنوب و شرق آسيا ايجاد کرده است را مورد بررسي قرار داده و پس از بررسي آنها به تبيين فرضيه موجود مبني بر اين که سياست موازنه از راه دور آمريکاييها و عدم توانايي هند در ايجاد موازنه در برابر رشد چين به عنوان پاسخ به سوال مورد بررسي قرار ميگيرد.
ابتکار يک جاده يک کمربند، استراتژي رشته مرواريدها، بستن سد بر روي مناطق بالادستي و استفاده از موقعيت ژئوپليتيکي خود در زمينه منابع آب و در نتيجه فشار به دولت هاي پايين دستي، جلوگيري از پيشرفت و توسعه هسته اي هند به عنوان يک نيروي موازنه دهنده در آسيا، تسلط بردرياي چين جنوبي از اين دست ابتکارات هستند.
اقيانوس هند طي سال هاي اخير به دليل اهميت اقتصادي و راهبردي آن ، دارا بودن منابع سرشار، برخوداري از موقعيت ژئوپلتيک و نقش موصلاتي و واقع شدن کشورهاي زيادي در حاشيه آن به صحنه رقابت قدرت هاي بزرگ بخصوص ايالات متحده ، هند و چين تبديل شده است (برزگر و رضايي، ١٣٩٦: ١).
ابتکار يک جاده يک کمربند و استراتژي رشته مرواريدها دو استراتژي هستند که چين براي تقويت نفوذ و تسلط خود بر اقيانوس هند و ديگر مناطق در آسيا به کار گرفته است .
India and China: Competition and Cooperation in the Evolving Asian Security Scenario.