Abstract:
در مطالعات مرسوم حقوق کیفری دگرگونیهایی که در قلمروی نمادها و مفاهیم مرتبط با مجازات به وقوع میپیوندد، اغلب نتیجه تحولات فنی- علمی و توسعه مطالعات جرم-شناختی-کیفرشناختی دانسته میشوند. این یک زاویهی نگاه در مورد تحولاتی است که نظام کیفری در گذر زمان به خود میبیند. اما، همچنان زوایای دیگری از تحلیل وجود دارند که در قالب نگرشی نظاموار بر پیوندهای عمیق میان خردهنظام کیفر و سایر پدیدارهای اجتماعی تأکید میکنند که در آن، پدیدار کیفر در چارچوب ساختار نظام اجتماعی و نیز به واسطهی پیوندهایش با خردهنظامهای دیگر شناخته میشود. بر این اساس، تحولاتی که در قلمروی خردهنظام کیفری رخ میدهد میتواند انعکاسی از تحولات صورتگرفته در بطن سایر خرده-نظامها باشد. با تکیه بر چارچوب ادراکی پیشگفته میتوان از چرایی یک دگرگونی قابل تأمل در قلمروی خردهنظام مجازات در ایران پس از انقلاب رمزگشایی کرد: جابهجایی «حاکم شرع مقتدر» با «قاضی محدود شده در قالب قواعد متعدد». این دگرگونی بزرگ در حوزه حقوق کیفری، بیانگر تحولاتی عمیقتر در ساختار نظام اجتماعی و به ویژه، ساختار قدرت در ایران پس از انقلاب است. پژوهش حاضر تلاش میکند تا با تکیه بر ملاحظات جامعهشناسی کیفر، چرایی این دگرگونی قابل تأمل را کالبدشکافی کند. کلیدواژهها: حاکم شرع مقتدر، قاضی دیوانسالار، نزاع گفتمانی قدرت، تحولات ساختاری قدرت، دیوانسالاری اداری.
In criminal law studies in Iran changes on the penal symbols and institutions often considered as technical changes and the results of developments of Criminological-Penological studies. This is a one point of view about developments of penal system. But there are other points of views. These points of views insist on systematic thinking about punishment and the deep relation between punishment and other social subsystems. In These points of views punishment is known within social structure and its relation with other social subsystems. According to this, changes on penal subsystem is because of changes on other social subsystems. Based on this framework of perception, we can talk about an important penal change in Iran: Transition from powerful religious judge to the unauthorized judge. This important change was sign of deeper changes in the social system and especially power structure in Iran. This research tries to analyze reasons of this penal changes based on sociology of punishment
Machine summary:
تأملي جامعه شناختي بر چرايي گذار از «حاکم شرع مقتدر» به «قاضي ديوان سالار» در ايران پس از انقلاب تاريخ دريافت : ٩٩/٠٧/١٢ تاريخ پذيرش نهايي: ١٤٠٠/٠٣/٢٤ 1 عبدالرضا جوان جعفري بجنوردي 2 محسن نورپور 3 سيد محمدجواد ساداتي چکيده در مطالعات مرسوم حقوق کيفري دگرگونيهايي که در قلمرو نمادها و مفاهيم مرتبط با مجازات به وقوع ميپيوندد، اغلب نتيجۀ تحولات فني- علمي و توسعۀ مطالعات جرم شناختي - کيفرشناختي پنداشته ميشوند.
مطالعۀ عميق تر حقوق کيفري ايران نشان ميدهد که با گذار از نخستين سال هاي انقلاب به دهۀ چهارم ، «حاکم شرع مقتدر» جاي خود را به يک «مقام قضايي محدودشده در قالب قواعد متعدد» داده است .
در گام دوم ، تأثير ديوان سالار شدن ساختار قدرت در جامعۀ پساانقلابي ايران را بررسي کرده ، نشان ميدهيم که چگونه در اين ساختار ديوان سالار، «حاکم شرع مقتدر» کارکردهاي اجتماعي خود را ازدست داده و به همين واسطه ، با يک «نماد محدودشده در قالب قواعد فراگير» جايگزين شده است .
٢. ديوان سالار شدن ساختار قدرت و گذار از «حاکم شرع مقتدر» به «قاضي ديوان سالار» به عنوان يک قاعدة فراگير در انقلاب هاي اجتماعي، پس از اتمام نزاع گفتماني و غلبۀ يک گفتمان ، تلاش براي نهادسازي سياسي آغاز ميگردد.
مقايسه اين مقررات تفصيلي و نيز مسئوليت هاي انتظامي قضات با قواعد بسيار اندک ذکرشده در آيين نامۀ دادگاه ها و دادسراهاي انقلاب نشان ميدهد که چگونه در فرايند ديوان سالار شدن ساختار قدرت ، حاکم شرع مقتدر جاي خود را به يک قاضي بياختيار داده است .