Abstract:
این مقاله با تمرکز بر اصل اندراج در فلسفه لایبنیتس و خوانش ژیل دلوز از آن بر این ادعا است که نقد فلسفیِ اندیشه لایبنیتس به شیوه نقد دلوزی منجر به بازآفرینی مفهوم «تا» و سوژه «تا» در اندیشه لایبنیتسی میشود. برای رسیدن به این مقصد ابتدا به اصل مزبور و اصول مرتبط با آن در فلسفه لایبنیتس پرداخته و بر جنبه هستیشناختی این اصول تأکید کردهایم، سپس خوانش دلوز از فلسفه لایبنیتس را حول این اصل سامان داده و جهان تاخوردگیها را که ماحصل چنین خوانشی است تصویر کردهایم. تلاش کردهایم با بررسی این اصل در فلسفه لایبنیتس دریابیم که چگونه خوانش دلوز از فلسفه لایبنیتس امکانهای جدیدی را در این فلسفه گشوده است و سخن گفتن از سوژه لایبنیتسی-دلوزی «تا» را بهعنوان سوژهای نو امکانپذیر کرده است. بدینترتیب در گام نهایی بر این سوژه لایبنیتسی-دلوزی و ویژگیهای آن توجه کردهایم که از بسط اصل اندراج حاصل شده است.
This article, focusing on the inclusion- in- notion principle in the philosophy of Leibniz and its reading by Gilles Deleuze, claims that Deleuzian approach in the philosophical critique of the philosophy of Leibniz leads to recreation of the concept of the fold and the subject of fold in Leibnizian thought. To achieve this goal, we initially provide an in-depth study of this principle and its related principles in his philosophy and place emphasis upon their ontological aspect. Then we organize Deleuze’s reading of Leibniz’s philosophy around the inclusion-in-notion principle and picture the world of foldings as the outcome of such reading. We make an effort to clarify how the reading of this principle by Deleuze creates new possibilities in the philosophy of Leibniz and gives birth to the Leibnizian- Deleuzian subject of the fold. Therefore, in the last step, we study this Leibnizian- Deleuzian subject and its characteristics, which is the result of the inclusion- in- notion principle.
Machine summary:
در بخش سوم نشان خواهيم داد که چگونه با خوانش دلوز از اصل اندراج و بازآفريني مفهوم «تا» که در بخش هاي قبل به آنها پرداخته ايم ، امکان طرح سوژه جديدي از نظريه لايب نيتس فراهم ميشود.
لايب نيتس در يکي از نامه هايش به آرنو ديدگاه خود را درباره صدق چنين بيان ميکند: «در همه گزاره هاي حملي صادق ، ضروري يا ممکن ، جزئي يا کلي، مفهوم محمول همواره به گونه اي صريح يا مضمر در مفهوم موضوع مندرج است ، محمول در موضوع است .
لايب نيتس در اين مقاله اصل اندراج را علاوه بر گزاره هاي صادق اينهمان ، در تمام حقايق ديگر نيز جاري ميداند و مينويسد «محمول يا تالي همواره جزئي از موضوع يا مقدم است و همان طور که ارسطو نيز توجه کرده است ، ماهيت صدق و يا به طورکلي پيوند ميان حدود يک گزاره در اين واقعيت نهفته است ...
بنابراين با اين که ميتوان شباهتي ميان رأي لايب نيتس و مدرسيون مشاهده کرد، اما به نظر ميرسد لايب نيتس سخن آنها را به نفع خود تفسير کرده است و درحقيقت رأي او درباب جوهر و اندراج محمول در مفهوم موضوع بديع است .
نکته مهم ديگر براي فهم تفسير دلوز از اصل اندراج لايب نيتس توجه به مفهوم جوهر فرد( Individual Substance) است .
براساس نظريه لايب نيتس هر جوهر فرد برحسب ماهيتش داراي مفهومي چنان کامل است که اندراج آن کافي است تا همه محمول هاي موضوع از خود آن استنتاج شود.