Abstract:
بررسی سوگیری و کارکرد افتراقی سوالات آزمونهای مهمی چون ریاضیات در بین گروههای مختلف مورد توجه محقق زیادی در تعلیم و تربیت بوده است؛ اما اغلب آنها ریاضیات را بهعنوان یک سازه کلی مورد بررسی قرار دادهاند. در این پژوهش تلاش شد از قابلیتهای مدلهای تشخیصی شناختی (CDMs) بهمنظور بررسی دقیق و جزئیتر کارکرد افتراقی سوالات در آزمون ریاضیات پایه هشتم (سوم راهنمایی) تیمز 2007 و همچنین در بررسی تاثیر سوالهای دارای کارکرد افتراقی بر عملکرد دانشآموزان مورد استفاده قرار گیرد. جامعه آماری پژوهش همان جامعه آماری پایه هشتم در آزمون ریاضی تیمز 2007 است که در سال تحصیلی 1385-1386 به اجرا درآمد. در سال تحصیلی موردنظر تعداد 1475368 دانشآموز سوم راهنمایی در 29956 کلاس، مشغول به تحصیل بودند است. نمونه پژوهش حاضر بخشی از دانشآموزان ایرانی سال سوم راهنمایی شرکتکننده در تیمز 2007 است که به دفترچههای شماره 1، 2، 3 و 14 آزمون تیمز 2007 پاسخ دادهاند که تعداد آنها برابر با 1137 است. برای تحلیل دادهها و پاسخگویی به سوالهای پژوهش از مدل غیر جبرانی DINA که دارای دو پارامتر حدس و لغزش است، استفاده شد. ابتدا ماتریس Q با استفاده از صفات مورد نیاز سوالها تشکیل شد. برازش داده با مدل و برآورد پارامترها برای دو گروه دختر و پسر انجام شد سپس با استفاده از آزمون والد کارکرد افتراقی سوالات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از 44 سوال مورد مطالعه، 26 سوال لنگر و 18 سوال (40%) سوال دارای DIF است؛ که در آن از 18 سوال دارای DIF، 12 سوال دارای DIF یکنواخت و 6 سوال غیریکنواخت است. از 18 سوال داری DIF، 7 سوال به نفع دانش آموزان دختر و 10 سوال به نفع دانشآموزان پسر که در صفات موردنیاز برای پاسخگوی صحیح به این سوالات به تسلط رسیدهاند داری کارکرد افتراقی است. در این بین 1 سوال به نفع هیچ یک از دانش آموزانی که در صفات موردنیاز به تسلط رسیدهاند دارای کارکرد افتراقی نیست این سوال تنها به نفع دانش آموزانی که درصفات به تسلط نرسیدند دارای کارکرد افتراقی است؛ و همینطور از 18 سوال داری DIF، 9 سوال به نفع دانش آموزان دختر و 7 سوال به نفع دانشآموزان پسر که در صفات موردنیاز به تسلط نرسیدهاند دارای کارکرد افتراقی است و 2 سوال به نفع هیچ یک از دانش آموزان که در صفات موردنیاز به تسلط نرسیدهاند کارکرد افتراقی نیست و تنها به نفع دانش آموزانی که درصفات مورد نیاز به تسلط رسیدن دارای کارکرد افتراقی است. میتوان نتیجه گرفت که آزمون والد در چارچوب مدلهای (CDM) قادر است علاوه بر آزمون کارکرد افتراقی یکنواخت و غیریکنواخت در شناسایی کارکرد افتراقی در افرادی مسلط و غیر مسلط در صفات بهکارگیری شود. آنچه از این نتایج و نتایج پژوهشهای در این زمینه بر میآید قالب سوال میتواند تفاوتهای جنسیتی را کاهش یا افزایش دهد، لذا پرورشدهندگان آزمونها باید تلاش کنند تا سوالها را بهگونهای طراحی نمایند که تفاوتهای جنسیتی را به حداقل برساند. با شناسی عوامل تاثیرگذار بر تفاوتهای جنسیتی، مربیان، معلمان سیاست گزاران تعلیم و تربیت کشور خواهند توانست برنامههای درسی جدید و خلاقانه طراحی و تدوین نمایند و یا برنامههای موجود را بهبود بخشید تا نظام و محیط آموزشی کشورمان بالنده و غنی گردد.
Investigation of the bias and Differential Item Functioning of important tests like mathematics between different groups has appealed to many researchers in education; most of them, however, have examined mathematics as a general structure. Attempts were made in this research to make use of the capabilities of Cognitive Diagnosis Models (CDMs) for precise and more detailed investigation of the Differential Item Functioning in the mathematics test of the eighth grade (third grade of guidance school) (T. 2007), and also for investigation of the effects of the questions with Differential Item Functioning on students’ performance. The statistical population of the study is the same as the eighth grade statistical population in the 2007 TIMSS math test, which was conducted in the academic year 2006-2007. In the academic year in question, 1,475,368 third grade middle school students were studying in 29,956 classes. The sample of the present study was a part of the Iranian third year middle school students participating in the 2007 TIMSS, whose number is equal to 1137. For analyzing the data and responding to the research questions, the non-compensative model DINA, with the two parameters of guessing and slipping, was used. First, the q matrix was set using required attributes of the questions. Then, the data were fitted to the model, and the parameters were estimated for the two female and male groups. The Differential Item Functioning was then examined using the Wald test. The results demonstrated that of the 44 investigated questions, 26 were anchoring questions, and 18 (40%) were ones with DIF, where 12 out of the 18 questions with DIF had linear DIF, and 6 had nonlinear DIF. Of the 18 questions with Differential Item Functioning, 7 had Differential Item Functioning in favor of the female students who had achieved mastery over the attributes necessary for responding correctly to the questions, and 10 in favor of the male ones. One question here had Differential Item Functioning in favor of neither the group of females nor the group of males who had achieved mastery over the attributes necessary for responding correctly to the questions. Furthermore, of the 18 questions with DIF, 9 have Differential Item Functioning in favor of the female students who have not achieved mastery over the attributes necessary for responding correctly to the questions, and 7 in favor of the male ones, and 2 questions have Differential Item Functioning in favor of neither the group of females nor the group of males who have achieved mastery over the attributes necessary for responding correctly to the questions. It can be concluded that The Wald test is enabled in the Framework Cognitive Diagnosis Models (CDMs). In addition to the test linear DIF and nonlinear DIF To be used in identifying differential function in mastery and non -mastery Persons in attributes It is suggested by these results and those of the research in the area that question format can decrease or increase gender difference; test developers; therefore, should try to make the questions so that gender differences is minimized. By identifying the factors effective on gender differences, instructors, teachers, and educational policy-makers in the country will be able to design and formulate novel, creative curricula or improve current ones to make the educational environment and system of the country flourishing and rich.
Machine summary:
کاربرد مدل هاي تشخيصي شناختي (CDM) در مطالعه کارکرد افتراقي سؤال هاي رياضيات پايه هشتم تيمز ٢٠٠٧ در بين دختران و پسران اصغر مينائي جليل يونسي بهروز کاظمي دانا چکيده هدف از اجراي پژوهش حاضر اين بود که کارکرد افتراقي سؤال هاي رياضي پايه هشتم تيمز ٢٠٠٧ در بين دختران و پسران با استفاده از مدل DINA مورد آزمون قرار گيرد.
با توجه به لزوم مقايسه پذيري سؤال ها و نتايج آزمون ، در پژوهش حاضر تلاش شد تا کارکرد افتراقي سؤال هاي رياضي پايه هشتم تيمز ٢٠٠٧ در دانش آموزان دختر و پسر ايران با استفاده از مدل DINA که يکي از مدل هاي غير جبراني ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1.
ابزار مورد استفاده در اين پژوهش ، آزمون رياضي پايه هشتم تيمز ٢٠٠٧ بود که داراي ٢١٥ سؤال است و در ١٤ دفترچه که ميتوان گفت در فرم هاي موازي ارائه شده اند (مينائي، ١٣٩٢).
ازآنجاکه اين آزمون بين گروه هاي مختلف دختر و پسر و قوميت هاي مختلف اجرا ميشود امکان وجود سؤال هاي سودار به نفع يا ضرر گروه خاصي به دور از انتظار نيست ؛ بنابراين ، در پژوهش حاضر کارکرد افتراقي سؤال هاي آزمون رياضي پايه هشتم تيمز ٢٠٠٧ در بين دانش آموزان دختر و پسر در چارچوب رويکرد سنجش تشخيصي شناختي (CDMs) با استفاده از مدل DINA و بر اساس صفات و مهارت هاي شناختي ارائه شده توسط مينائي (١٣٩١) مورد مطالعه قرار گرفت .