Abstract:
هدف این مقاله، ارائه روشی برای اندازهگیری شکاف مالیات بر ارزش افزوده به تفکیک شکاف تمکین و سیاستی در سطح استانهای کشور است. منظور از شکاف سیاستی فاصلهای است که مقنن و سیاستگذار میان پایه ایدهآل مالیات بر ارزش افزوده و الگوی قانونی آن ایجاد کرده است. منظور از شکاف تمکین فاصلهای است که از طریق فرار مالیاتی و تقلب میان الگوی قانونی و عملکرد مالیات بر ارزش افزوده ایجاد میشود. برای ارزیابی شکاف مالیاتی در سطح استانهای کشور باید راهی برای شناسایی داد و ستد میان مناطق و بخشهای اقتصادی و ارزیابی میزان معافیتها و اعتبار مالیاتی قابل کسر از مالیات متعلق و آستانه شمول مؤدیان در نظام مالیات بر ارزش افزوده طراحی میشد. به این منظور از روشی بالا به پائین که از مسیر تولید به شناسایی ارزش افزوده هر بخش در هر منطقه میپردازد و همچنین از جداول داده ستانده منطقهای استفاده شده است که به طور خاص برای اهداف این مقاله مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که شکاف سیاستی در استانهای 31 گانه کشور به طور متوسط 2/35 درصد و شکاف تمکین 7/33 درصد است. یعنی، از هر 100 ریالی که در الگوی مالیات بر ارزش افزوده ایدهآل و بدون اختلال قابل وصول بود، تنها 1/31 ریال وصول شده است. این نتایج، فقط از حیث درآمد از دست رفته مالیات بر ارزش افزوده حائز اهمیت نیست، بلکه از حیث اختلالی که در فرآیند تولید ایجاد میکند و فاصلهای که از توصیه سیاستی لم دایموند- میرلس (1970) ایجاد شده نیز در خور توجه است. توصیه سیاستی مقاله حاضر بازنگری سیاستی در قانون مالیات بر ارزش افزوده و فراخوانهای آن و همچنین، تمرکز امکانات اجرایی نظام مالیاتی در استانهایی است که بیشترین شکاف تمکین را دارند.
Abstract
This paper aims to propose a method for measuring the value added tax gap decomposed into two main components: compliance and policy gaps. By definition, policy gap is the difference between the potential tax revenue and what can be collected according to tax code. In comparison, the compliance gap is defined as the difference between full compliance with tax code and the actual compliance. Compliance gap covers revenue losses stems from tax evasion and tax fraud. In order to assess the tax gap at the provincial level of the country, it is vital to find a way to verify inter-regional and inter-sectoral flows of trade and account for exemptions, credits and thresholds according to VAT tax code. To do this, we employed a top-down method that uses the production data and also regional input-output tables which calculated specifically for this paper.
The results indicate that the policy and compliance gaps in the 31 provinces of the country are in average 35.2% and 33.7% respectively. That is, only 31 Rials were collected from every 100 Rials that can be collected in the ideal VAT model in which production efficiency satisfies.
Machine summary:
به این منظور از روش بالا به پائین که از مسیر تولید به شناسایی ارزش افزوده هر بخش در هر منطقه می پردازد و همچنین از جداول داده - ستانده منطقه ای استفاده شده است که به طور خاص برای اهداف این مقاله مورد محاسبه قرار گرفت .
به عبارتی بر مبنای این تعریف ، شکاف مالیات بر ارزش افزوده ، درآمد از دست رفته در نتیجه معافیت ها، نرخ های کاهش یافته ، تقلب و فرار مالیاتی را منعکس می کند که از دو جزء شکاف سیاستی و شکاف تمکین تشکیل شده است .
مهاجری و سبحانیان (١٣٩٦) در مقاله با عنوان «برآورد شکاف سیاستی و شکاف تمکین در نظام مالیات بر ارزش افزوده ایران و ضرورت استخراج چارچوب منطقی برای اعطای معافیت ها» با استفاده از جدول داده ستانده محصول در محصول و حساب های ملی کشور طی سال های ١٣٨٨ تا ١٣٩٥ شکاف سیاستی و شکاف تمکین در نظام مالیات بر ارزش افزوده را محاسبه کردند.
بر اساس نتایج این تحقیق طی سال های ١٣٩٤-١٣٨٨ به طور متوسط ٣٤ درصد کل تولید ناخالص داخلی ایران به عنوان پایه بالقوه مشمول مالیات بر ارزش افزوده ایران محاسبه شده است .
بر اساس مدل ارائه شده توسط IMF، کل درآمد بالقوه مالیات بر ارزش افزوده (VAT) از مجموع مالیات بر واردات و مالیاتی که باید روی ستانده فروخته شده در داخل کشور دریافت شود (صادرات با نرخ صفر محاسبه می شود) و سپس کسر کردن مالیات پرداختی روی نهاده ها به تفکیک بخش های اقتصادی به دست می آید.