Abstract:
پایبندی به فرم و شگرد در داستان، استخوانبندی اندیشههای گلشیری را تشکیل میدهد. او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنتشکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایههای پنهان ذهن شخصیتها و کشف و شناخت خود و دیگران و بیان حقایق جامعه با استفاده از برهم زدن ترتیب و توالی پیوستۀ زمان پرداخت و با بهرهگیری از ژانر گروتسک، چشم خوانندگانش را به روی حقایقی گشود که در زندگی روزمره در مواجهه با واقعیت به ورطۀ فراموشی سپرده شده بود. نویسندگان در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگردهای مدرن در این رمان پرداخته و به این نتیجه دست یافتهاند که شازده احتجاب توانسته مدرنگرایی نویسندهاش را به نمایش درآورد و به دلیل مشخصههای عدول از هنجارهای عادی و پذیرفته شده، مسخشدگی، برانگیختن خندۀ تلخ و نفرتآور، جانبخشی به اشیاء، تصویر دیوانگی در معنای رمانتیک، ترسیم فضاهای تاریک، رعبآور، تشریح شکنجههای هولناک و نشان دادن مرگ تلخ با بهرهگیری از استعاره و مجاز، تصویرگر وقایع روی داده برای چهار نسل از یک سلسله در ژانر گروتسک باشد.
Adherence to form and technique in the story constitutes the framework of Golshiri’s ideas. To demonstrate the movement and dynamism in the literature, he broke with tradition and turned the story into a means for knowing himself and others. Following the mentioned perspective, the novel Prince Ehtejab seeks to explore the depths and penetrates the hidden layers of the characters’ minds, discovers and knows oneself and others, and expresses the realities of society by disrupting the continuous order and sequence of time. Moreover, he used the grotesque genre to open his readers’ eyes to truths overlooked in everyday life in the face of reality. In this article, authors have studied modern techniques in this novel using analytical and library research methods and revealed that the novel Prince Ehtejab has been able to indicate the author to be a modernist. Furthermore, given the characteristics of deviation from accepted norms, metamorphosis, induction of a bitter and odious laughter, personification, depiction of madness in a romantic sense, depiction of dark and terrifying locations, description of horrific tortures, and presentation of a bitter death using metaphor and trope, he has illustrated the events occurred to four generations of an ancestry using the grotesque genre.
Machine summary:
او به دنبال نمایش حرکت و پویایی در ادبیات، به سنتشکنی دست زد و داستان را به ابزاری برای شناخت خود و دیگران مبدل ساخت و با این دیدگاه در رمان شازده احتجاب به جستجو در اعماق و نفوذ در لایههای پنهان ذهن شخصیتها و کشف و شناخت خود و دیگران و بیان حقایق جامعه با استفاده از برهم زدن ترتیب و توالی پیوستۀ زمان پرداخت و با بهرهگیری از ژانر گروتسک، چشم خوانندگانش را به روی حقایقی گشود که در زندگی روزمره در مواجهه با واقعیت به ورطۀ فراموشی سپرده شده بود.
نویسندگان در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شگردهای مدرن در این رمان پرداخته و به این نتیجه دست یافتهاند که شازده احتجاب توانسته مدرنگرایی نویسندهاش را به نمایش درآورد و به دلیل مشخصههای عدول از هنجارهای عادی و پذیرفته شده، مسخشدگی، برانگیختن خندۀ تلخ و نفرتآور، جانبخشی به اشیاء، تصویر دیوانگی در معنای رمانتیک، ترسیم فضاهای تاریک، رعبآور، تشریح شکنجههای هولناک و نشان دادن مرگ تلخ با بهرهگیری از استعاره و مجاز، تصویرگر وقایع روی داده برای چهار نسل از یک سلسله در ژانر گروتسک باشد.
اکثر مرگهایی که در داستان دیده میشود، به واسطۀ خاندان احتجاب و ظلم آنان صورت پذیرفته؛ مرگ عمو که در بدترین شکل اتفاق میافتد، مرگ مادر شازدۀ بزرگ که هر دو به وسیلۀ خود او انجام میپذیرد، مرگ معتمدمیرزا که پس از شکنجههای پدربزرگ در نهایت رقت صورت میگیرد، مرگ خانمجان و مرگ فخرالنساء که شازده با جایگزین کردن فخری به جای او سعی میکند حسادت او را برانگیزد و به دنبال آن مرگ افرادی که بدون هیچ دلیلی توسط این خاندن انجام شده است.