Abstract:
یکی از جنبههای برجسته در مالیاتهای اسلامی نظیر خمس و زکات استفاده از سیستم داوطلبانه در انگیزش، محاسبه و پرداخت است. در مقابل در مالیاتهای متعارف به طور عمده از چارچوبهای کنترلی و تشویقی - تنبیهی برای انگیزش، محاسبه و دریافت آن استفاده میشود. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی میزان توجیه پذیری این دو نوع سیاست گذاری مالیاتی میپردازیم و این سوال را مطرح میکنیم: آیا باید در مالیاتهای اسلامی نیز از سیاستهای کنترلی و تشویقی و تنبیهی متعارف استفاده کرد؟ فرضیه مقاله این است که اخلاق، نقشی محوری در مالیاتهای اسلامی ایفا میکند و استفاده از سیاستهای کنترلی و تشویقی- تنبیهی میتواند موجب هزینههایی چون کاهش انگیزش درونی و کاهش اثربخشی مالیاتهای اسلامی در رشد اخلاقی شود. یافتههای این مقاله که به روش کتابخانهای و تحلیلی انجام گرفته نشان میدهد که استفاده از سیاستهای شدید کنترلی و همچنین نظام تشویق و تنبیه متعارف میتواند از دو طریق انگیزههای درونی و اخلاقی برای پرداخت مالیات را تحت تاثیر قرار دهد. سیاستهای کنترلی از طریق کاهش حس اعتماد و سیاستهای تشویقی و تنبیهی مالی از طریق تغییر ذهنیت نسبت به بازار مبادله بر اخلاق مالیاتی اثر منفی میگذارند. به نظر میرسد که تلاش اسلام برای گسترش سیستم خوداظهاری، مصرف مالیات در محل جمعآوری، انعطافپذیری میزان مالیات، ضرورت قصد قربت هنگام پرداخت مالیات و تاکید بر ابعاد تربیتی مالیات حاکی از توجه اسلام به آثار منفی سیاستهای کنترلی و تشویقی- تنبیهی بر اخلاق مالیاتی است.
One of the outstanding aspects in Islamic taxes such as Khums and Zakat is the use of a voluntary system for motivation, calculation and payment. In contrast, conventional taxes mainly use a control-incentive framework for tax compliance. Using an analytical approach, the current paper evaluates the plausibility of the two tax systems by asking whether we could use control and incentive polices in the Islamic tax system, as it is used in the conventional tax system. I hypothesize that morality plays an important role in the Islamic tax system and use of control and incentives might produce problems such as intrinsic motivation crowding out effect and weakening the moral training capacity of Islamic taxes. According to the findings of the paper, the use of sever control policies and conventional incentive polices affect moral incentives for tax payments in two ways. The control policies erode self-esteem and incentive polices change the mentality of agents about exchange market for tax payment. It seems that the efforts of Islam to expand the system of self declaration, the consumption of taxes in place in which they have been collected, flexible tax rates, the necessity of good intention during paying taxes and emphasis on training aspects of the tax, shows that Islam has been aware of the negative effects of control and incentive polices on tax morale.
Machine summary:
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی میزان توجیه پذیری این دو نوع سیاست گذاری مالیاتی میپردازیم و این سوال را مطرح میکنیم : آیا باید در مالیات های اسلامی نیز از سیاست های کنترلی و تشویقی و تنبیهی متعارف استفاده کرد؟ فرضیه مقاله این است که اخلاق ، نقشی محوری در مالیات های اسلامی ایفا میکند و استفاده از سیاست های کنترلی و تشویقی- تنبیهی میتواند موجب هزینه هایی چون کاهش انگیزش درونی و کاهش اثربخشی مالیات های اسلامی در رشد اخلاقی شود.
یافته های این مقاله که به روش کتابخانه ای و تحلیلی انجام گرفته نشان میدهد که استفاده از سیاست های شدید کنترلی و همچنین نظام تشویق و تنبیه متعارف میتواند از دو طریق انگیزه های درونی و اخلاقی برای پرداخت مالیات را تحت تاثیر قرار دهد.
به نظر میرسد که تلاش اسلام برای گسترش سیستم خوداظهاری، مصرف مالیات در محل جمع آوری، انعطاف پذیری میزان مالیات ، ضرورت قصد قربت هنگام پرداخت مالیات و تاکید بر ابعاد تربیتی مالیات حاکی از توجه اسلام به آثار منفی سیاست های کنترلی و تشویقی- تنبیهی بر اخلاق مالیاتی است .
یکی از مشکلات تحلیل فرای، آن گونه که برخی از روانشناسان نیز در نقد دسی بیان داشته اند، این است که استفاده از پاداش به طور معمول به عنوان یک سیاست حمایت گرایانه تلقی میشود و به همین خاطر نباید بر مبنای نظریه عرضه شده موجب کاهش انگیزش درونی شود.