Abstract:
بس که در خرقۀ آلوده زدم لاف صلاح شرمسار رخ سـاقـی و مـی ر نـگـینـم«خودزنی» در دستور زبان فارسی از دیدگاه صرف، ترکیبی است که ساختار حاصل مصدر دارد و کاربرد آن در زبان فارسی مربوط به دورۀ معاصر و روزگار ما است. از زاویۀ آرایۀ ادبی ترکیبی کنایی به شمار می رود و چون تازگی دارد در هیچ یک از فرهنگ های زبان فارسی به آن نپرداخته اند.در میان سرایندگان بزرگ شعر فارسی نیز بجز حافظ از این آرایۀ بدیعی در سطح ویژگی سبکی سود نمی برد. زیرا به استناد یک ضرب المثل شایع در زبان فارسی: «هیچ بقّالی نخواهد گفت که ماست من ترش است» ولی حافظ از این آرایه به گونه ای رندانه و چندلایه در محکومیّت مدعیّان خود می کوشد. حافظ نیز مانند بزرگان ادبیات فارسی مصلح اجتماعی است. اصلاح جامعه همان چیزی است که امروزه به آن «تعهد یا رسالت» شاهر گفته می شود. زبان حافظ از دیدگاه ساختار و معنا بسیار هنری و پخته و دلنشین است، او زخم های کهنه و چرکین فرهنگی را به نیشتر قلم و اندیشه می شکافد تا شاید مرهمی برآنها بگذارد. یکی از آلودگی های بزرگ دورۀ حافظ ریاکاری و دورویی و تزویر است. دورویی اهل شریعت، طریقت و تصوّف، عالمان و دولتمردان چیزی نیست که هر مصلحی بتواند از کنار آن نادیده بگذرد لذا حافظ در ریاستیزی و تزویرسوزی سرآمد همگان است. او که حافظ قرآن است می داند که قرآن کریم توجّه زیادی به این ضایعۀ اجتماعی دارد. بارها قرآن از منافقان و دشمنی آنها یاد می کند، حتی سورهای را به این موضوع با عنوان «منافقین» اختصاص می دهد. در این مقاله کوشش می گردد با استفاده از روش (توصیفی ـ تحلیلی) به بررسی خودزنی های حافظ پرداخته گردد.
Self-harm, in Persian grammar, from syntax point of view, is a combination that has the structure of the source, and its use in Persian, is related to the contemporary period and our times. From the point of view of literary array, it is considered an ironic combination and because it is new, it has not been addressed in any of the Persian language cultures. Among the great poets of Persian poetry, except Hafez, no one uses this original array at the level of stylistic features. Because according to a common proverb, in the Persian language he says, no grocer will say that my yogurt is sour. But Hafez uses this array in a multi-layered way, in condemning his claimants. Hafez, like the greats of Persian literature, is a social reformer. The term society is what is today called the commitment or mission of the poet. The dialect of Hafez, from the point of view of structure and meaning, is very artistic, cooked and pleasant, and it has wounds and fat.He splits the filthy cultural discourse into the bite of pen and thought, so that he may put an ointment on them. One of the great pollutions of Hafez period is hypocrisy and hypocrisy. The hypocrisy of the Shari'a, the Tariqah, and Sufism, the scholars and the rulers, is not something that any reformer can easily ignore; Therefore, Hafez is superior to everyone in presiding over and burning hypocrisy. He, who is the memorizer of the Qur'an.
Machine summary:
زيرابه استناد يک ضرب المثل شايع در زبان فارسي: «هيچ بقالينخواهدگفت که ماست من ترش است »وليحافظ ازاين آرايه به گونه ايرندانه وچندلايه درمحکوميت مدعيان خودميکوشد.
پيشينۀ پژوهش سرنامه يا عنوان «خودزنيهاي رندانه » حافظ موضوعي است که تاکنون پيشينه اي به صورت کتاب وبه گونۀمقاله ايمستقل نداردوحتيدرنقدهايادبي،عنوانيمستقل يا غيرمستقل ،دراين موضوع پيدانميشود.
خودزني،کنايه ازگفتاروکردارياست که به زيان گوينده ياانجام دهندةکاريباشد، امااين اصطلاح درديوان غزليات حافظ رنگيديگردارد؛به گونه ايکه خودزنيحافظ نه به زيان اوبلکه به سوداووزيان طرف مقابل انجام ميپذيرد.
ک:صفا،٢٥٣٥،ج ٣،ب ١٠٦٦:٢ـ١٠٧١) بحث باتوجه به تعاريفيکه اززمينه هاومبانيکليديپژوهش ارائه شد،هنگاميکه ديوان غزليات حافظ رابازميکنيم باخودزنيهايرندانه ايروبه روميشويم که درديوان هيچ کدام از سرايندگان پيش ازاووحتيپس ازاوهم سابقه نداردوبه ويژه که خودزنيهايحافظ بيشتردرجهت تخلص که جايگاه مفاخرةسراينده است رخ مينمايد.
نميگوييم که حافظ مفاخره ندارد،حافظ هم چونان ديگرسرايندگان مفاخره هايعاليدارداماخودزنيهاياو 349 / هم بسامديفراوان دارد به گونه ايکه يکيازويژگيهايسبکيوهنريشعرحافظ را تشکيل ميدهد.
براينمونه وقتيحافظ ميسرايد: ديدةبدبين بپوشان ايکـريم عيب پـوش زين دليريهاکه من درکنج خلوت ميکنم حافظم درمحفليدرديکشم درمجلسي بنگراين شوخي که چون باخلق صنعت ميکنم (حافظ ،٦٨٨:١٣٥٩) از ديدگاه آرايه هاي بديعي الف -ترکيب وصفي(کريم عيب پوش )باتوجه به (ديدةبدبين )اودارايخلاف آمد عادت يابه گفتۀديگر«تصويرپارادوکسي»(شفيعيکدکني،٥٤:١٣٦٦)دارد.
گناهي بسيارکوچک ترازگناه بدبينيوتجسس درامرخلوت ديگران است که بازهم اشاره به قران کريم داردکه ميفرمايد: / 350 ولاتجسسواولايغـتب بعضکم بعضا(قرآن ،حجرات ،آيه ١٢).
Hafez, Shams al-Dabin Mohammad (1980) Divan, edited by Parviz Natel Khanlari, Tehran: Iran Culture Foundation Publications.