Abstract:
تداوم یا زوال دلار امریکا بهمثابه یک پول بینالمللی فراگیر، یکی از مهمترین مباحث حوزۀ اقتصاد سیاسی بینالمللی از آغاز سدۀ بیست و یکم بوده است. درحالیکه برخی با اشاره به تداوم ایفای نقش مسلط امریکا در معادلات سیاسی و اقتصادی جهان، از تداوم هژمونی دلار سخن به میان میآورند، برخی دیگر با برشمردن نشانههای ضعف اقتصادی و بدیلهای بینالمللی، از کاهش سلطۀ این پول بینالمللی صحبت میکنند. انجام پژوهش حاضر با دو هدف همراستا صورت گرفته است: نخست، شناخت محورهای مؤثر در تداوم یا زوال هژمونی دلار در سدۀ بیست و یکم با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و استفاده از دادهها و آمارهای موجود و دوم، بررسی سناریوهای منتج از این مؤلفهها و ارزیابی آنها با اتکا به روش سناریونویسی. این مقاله با طرح این پرسش که هژمونی دلار درجایگاه پول بینالمللی با چه روندی در حوزه تداوم یا زوال در سدۀ بیست و یکم مواجه است، بر این ادعاست که با وجود محورهای مختلف مؤثر در تداوم یا زوال هژمونی دلار امریکا و قدرت بالای مؤلفههای تداوم، به نظر میرسد عملکرد قدرتمند و تداوم سلطه دلار درجایگاه پول بینالمللی شدیداً مرتبط با تداوم نظام بینالمللی موجود و تضمین ثبات آن توسط امریکا خواهد بود. یافتههای این پژوهش در چارچوب نظریۀ ثبات هژمونیک نشان میدهند که براساس پیشبرنامۀ سوم بسته به تمایل، اراده و تولید کالاهای عمومی از جانب امریکا در کوتاه و میانمدت، هژمونی دلار با فرازوفرودهایی تداوم خواهد داشت؛ اما در بلندمدت امکان شکلگیری نظام پولی متکثر چند ارزی و تبدیل دلار به ارزی در میان سایر ارزها وجود دارد.
The persistence or decline of US Dollar as a pervasive international currency has been one of the most important issues in the field of international political economy, since the beginning of the 21st century. While some scholars point to the continued dominance of US Dollar by citing the dominance of the United States in the world political and economic equations, others refer to the decline in the hegemony of this international currency due to the US economic weakness and its international alternatives. The present study was conducted with two parallel objectives: First, recognizing the factors affecting the persistence or decline of US Dollar hegemony in the 21st century by using descriptive-analytical method based on considering available data; and second, examining the scenarios resulting from these situations. After raising this question that whether the hegemony of US Dollar as an international currency is still continuing or is facing a decline in the 21st century, this article is hypothesizing that despite the various factors affecting the continuation or decline of US Dollar hegemony, it seems that the continuity of US Dollar hegemony as an international currency will be strongly linked to the continuation of the existing international system and the US capability to keep it. The findings of this study in the framework of hegemonic stability theory show that if the willingness, volition and prodvidingof public goods by the United States persists in the short- and medium-term, the US Dollar hegemony will continue with some fluctuations. But in the long term, given the economic preponderance of China and other other emerging economies, it is possible a multi-currency monetary system to be formed in which the US Dollar would be a currency among other currencies.
Machine summary:
گورينکاس (٢٠١٩) نيز در پژوهشي پيرامون نقش دلار آمريکا (USD) در نظامهاي تجاري، پولي و مالي جهاني معتقد است که اين ارز درحال حاضر در يک موقعيت برتري و هژموني به سر ميبرد و اين در شرايطي رخ داد که به شکل متناقضي با پايان نظام برتن وودز، تصور غالب بر کاهش نقش اين ارز در معاملات بين المللي بود.
صرفنظر از فرازوفرودهاي ناشي از بيثباتيهاي سياسي از دهۀ ١٩٧٠ که به شناور شدن نرخهاي ارز در مبادلات بين المللي منجر شد، تحت تأثير منابع قدرت و تمايل ايالات متحده و همچنين سودمندي استفاده از دلار درجايگاه ارز رايج براي ساير کشورها (به دليل دسترسي ساده و فراوان و عملکرد دلار به مثابه محور ذخيرٔە ارزش) اين ارز بين المللي توانسته تا به امروز بخش عمدهاي از ثبات موجود در نظام پولي بين المللي و در ادامه نظام اقتصاد جهاني را تضمين کرده و تداوم بخشد؛ بنابراين با اتکا به اين رويکرد ميتوان گفت : الف ) اگرچه دلار يک واحد پولي در نظام پولي بين المللي معاصر است ؛ اما به دليل نقش تسهيل گر پول در مبادلات بين المللي، اين ارز همچنان محور و بنياني مهم در کارکرد مؤثر نظام اقتصاد جهاني است .
از زمان جنگ جهاني دوم که دلار آمريکا تبديل به ارز ذخيره جهاني شد، اين وضعيت در تجارت و سرمايه گذاري بين المللي به ايالات متحده اين امکان را داد تا قدرت برتري و هژموني خود را در سرتاسر جهان اعمال کند (١٥٩ :٢٠١٨ ,Cottle &Costigan ).