Abstract:
هرکدام از ما عضو کوچکی از یک جامعه بزرگ هستیم که آن جامعه هم بخش کوچکی
از یک جامعه بزرگتر را تشکیل میدهد. از آنجا که هیچ کدام از این اجتماعها، مدینه
فاضله نیس تند بنابراین بدیهی است که آسیبهای اجتماعی در هر جامعهای وجو داشته
جکیده
باشد؛ البته شدت و ضعف این آسیبها به قدرت مسئولان بستگی دارد. در این مقاله
شرایط اجتماعی دو نیمه دهه هفتاد را نشان میدهد. دهه هفتاد با انتخابات ریاست
جمهوری در سال 1376 به دو نیمه تقسیم شد بنابراین هدف نگارنده از این مقاله نشان
دادن تفاوتهای این دو نیمه است.
با انتخابات ریاست جمهوری» قلم طنزنویسان هم دستخوش تغییرات سیاسی و اجتماعی
قرار گرفت. حال با این تفاسیر، میخواهیم بدانیم که آیا تغییر جو سیاسی بر طنزها هم
تاثیری داشته است و در دادن سوژه به طنزپردازان تا چه حد موفق بوده است؟ ابتدا به
آسیبهای اجتماعی دهه هفتاد پرداخته شده است.
آسیبهایی که بیشتر اقشار جوان را تهدید میکنندء از جمله: بیکاری، مواد مخدر و...
انسانها هستة اصلی تشکیل دهندۀ اجتماع هستند. اجتماعی که قشرهای متفاوتی را
دربرمی گیرد. دو قشر شهردار و شهروند مهمترین و اساسیترین رکن اجتماع هستند که
در این مقاله به تقابل این دو نقش پرداخته شده است؛ به حقوق و وظایفی که طنزپردازان
دهه هفتاد برای این دو نقش در نظر گرفتهاند و کوتاهیها و کم و کاستیهایی را که با نگاه نقّادانه خود به تصویر کشید ه اند. هرچند که در هر دو نیمه به این موضوعات پرداخته شده است اما طنزها هیچ تغییری نکرده است چراکه مشکلها همچنان باقی هستند. هرچند انتظار می رفت با تغییر جو سیاسی، بهبودی نسبی به وجود بیاید.
Machine summary:
«می شدم روزی اگر در شهر تهران شهردار در شروع کار می رفتم سراغ کاردان رشوه خواران را همه با تیغ گردن می زدم با تمام قدرت و نیرو که می بردم به کار دزد را با کله می آویختم از نردبان کارمندانی که با مردم بداخلاقی کنند 613 با ادب تعظیم می کردم به ارباب رجوع نه بر آنان زور می گفتم ، نه حرفی ناروا من نمی کردم پی اخذ عوارض خودکشی شهرت کاذب نمی کردم ذخیره بهر خود تا رسم بهتر به کار شهرداری ، کار خود در دکان داری نمی جستم «رفاه » خلق را بود یکسان نزد من تجریش با کشتارگاه جمله را آباد می کردم به دور از های و هوی چاله چوله این همه هردم نمی کندم به راه فکر بکری می نمودم بهر صف های طویل می کشیدم کار از خدمت گزاران صدیق کار من چون کار مطبوعاتی و چاپی نبود با زبان نرم و خلق و خوی خوش ، رفتار نیک ماند این جا نقشه و برنامه من ناتمام نظم و ترتیب درستی می نمودم برقرار می گرفتم ابتدا افراد صالح را به کار تا نماند در اداراتم اثر از رشوه خوار رشوه می کردم به کام رشوه خواران زهرمار تا درآرم همچنان از روزگار او دمار زود برمی داشتم از کار با زور و فشار نرم می گفتم سخن با وی نه با داد و هوار نه از او تومان توقع نه ین و مارک و دلار یا ز نوسازی نمی کردم خود را نو نوار!