Abstract:
در راستای پاسخگویی به این پرسش که آیا فرهادی بر طبق ادعای خود موفق به شکستن کلیشههای موجود از ایران در فیلم فروشنده (1394) شده است، هدف پژوهش شکل میگیرد. هدف از این پژوهش کیفی، تحلیل کلیشههایی میباشد که فیلم فروشنده به آنها نزدیک شده است. میدان مطالعۀ این پژوهش، علاوه بر متن و بافت فیلم، نظرات منتقدان و بینندگان خارجی زبان در دو تارنمای پر مخاطب بینالمللی نقد فیلم است (متاکریتیک و راتن تومیتوز، 232 نظر). با رویکرد مثلثبندی، استفاده از چارچوبِ شرقشناسی نوین برای تحلیل گفتمان و تطبیق انتقادی بافت، متن و نظرات ببیندگان، فیلم فروشنده بررسی شد. با عنایت به پیشینۀ تاریخی کلیشه های خاورمیانه، گفتمان قالب فیلم، گفتمان استعماری است زیرا حدود 45 درصد نظرات نوشته شده در مورد فروشنده توسط بینندگان خارجی در این دو تارنما، صرفاً به مفهوم کلیشهها اشاره دارند. پس از بررسی تصاویر بازنمایی شده از ایران در فیلم فروشنده و مقایسۀ آن با پیامهای دریافتی در دو تارنمای مذکور، این نتیجه حاصل شد که اصغر فرهادی از دو منظر بازنمایی زنان و جامعۀ ایران، موفق به شکستن کلیشههای موجود نشده است و حتی آنها را تقویت کردهاست.
The paper focuses on this fundamental question: has Asgar Farhadi, according to his claim, succeeded in breaking the existing stereotypes about Iran in The Salesman (2015)? The purpose of this qualitative research is to scrutinize the stereotypes Fahradi represented in Salesman. Accordingly, the theoretical framework is Neo-Orientalism. The study field is twofold: first, the movie is scrutinized as a text, including its dialogues, plot and characterization; second, the foreign language critics and viewers on two reliable and popular international film criticism websites are analyzed (Metacritic and Rotten Tomatoes, 232 comments). After investigating the images of Iran in Salesman and comparing them with the messages received by the Western audience, it was concluded that Farhadi did not succeed in breaking the existing stereotypes about Iran and Muslims, especially in the representation of women and Iranian society. On the contrary, he reinforced the colonial discourse. Around 45% of the comments on these two websites refer to the concept of stereotypes about the Middle East and Muslims.
Machine summary:
فـیلم فروشنده، مشتی است نمونه خروار تا بـه ایـن سـوال پژوهشـگران مطالعـات پسااسـتعماري پاسخ دهد: آیـا گفتمـان غالـب فـیلمهـایی کـه جـوایز معتبـر غربـی را دریافـت مـیکننـد، استعمارستیز یا استعماري است؟ با توجه به تفاوت آرا در تمجید یا نکـوهش_ راهیـابی فـیلم فروشنده به مجامع بینالمللی، این سوال پیش میآید که آیا فرهادي طبق گفتههـاي خـودش واقعا_ موفق به شکستن کلیشههاي موجود از جامعه ایـران شـده و یـا مجـددا_ بـه بازتولیـد و تقویتها،تعمداآن یا سهوا_، کمک کرده است؟ پاسخ به این پرسشها میتواند این موضـوع را روشن کند که آیا فرهادي بدون دلیل آماج حمله منتقدان در خصوص سیاهنمایی از ایـران قرار گرفته اسـت یـا واقعـا تکـرار کلیشـههـا در فـیلم او موجـب واکـنش شـدید منتقـدان شده است؟ هدف پژوهش این است که با استفاده از تئوري شرقشناسی نوین و بـا اتکـا بـه تحلیـل گفتمان فیلم، علاوه بر بررسی تصاویر بازنمایی شده از فرهنـگ، جامعـه و ملـت ایـران، بـه تفسر_ی پیامهایی کـه بیننـدگان غربـی از فـیلم دریافـت مـیکننـد نیـز پرداختـه شـود.
به سخن دیگر، این مقاله میکوشد تا با مطالعه دقیق تصاویر بازنمایی شـده در فیلم فروشنده به عنوان مـتن و قیـاس آن بـا بافـت کـه همـان پیشـینه تـاریخی تصـاویر ارائهشده از ایران و مسلمانان است، خوانشی جدید از فیلم را عرضه کرده و ایـن موضـوع را بررسی کند کـه آیـا تصـاویر بازنمـایی شـده در فـیلم همراسـتا بـا کلیشـه آنهـا در جهـان غرب است یا فرهادي موفق به شکسـتن کلیشـههـاي موجـود از ایـران شـده اسـت؟ ابـزار اندازهگیري این پژوهش همان تطابق یا تفاوت تصاویر بازنمایی شده در فیلم با کلیشـههـا در گفتمان استعماري بر اساس گفتمان شرقشناسی نـوین اسـت.