Abstract:
افزایش جمعیت، رشد سریع شهرنشینی و خزش شهری عامل اصلی تولید فضاهای پیراشهری است. مدیریت شهری بهعنوان یک نهاد محلی نقش اساسی در کنترل و هدایت روند گسترش کالبدی-فضایی شهرها دارد. الگوی کنونی مدیریت شهری در ایران منجر به بروز ناپایداریهای فضایی-کالبدی و دست اندازی به فضاهای پیراشهری بهویژه زمینهای کشاورزی در بیشتر شهرها از جمله یاسوج شده است. پژوهش حاضر با هدف مدلسازی ساختاری مؤلفههای مبنایی مدیریت شهری مؤثر بر هدایت و کنترل روند توسعه فضایی-کالبدی مناطق پیراشهری یاسوج صورت گرفته است. روش پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی که با پیمایش میدانی جهت تکمیل پرسشنامهها میباشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران، متخصصان و کارشناسان نهادهای دولتی و عمومی شهر یاسوج است که به روش نمونهگیری خوشهای و بهصورت هدفمند با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان به تعداد 148 نفر انتخاب شد. دادههای گردآوری شده با بهرهگیری از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار اسمارت پیالاس (Smart P.L.S) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مؤلفههای مبنایی مدیریت شهری (سیاستگذاری و تصمیمگیری شهری، برنامهریزی و سازماندهی، امور اجرایی و خدمات شهری) به میزان 433/0، 372/ و 487/0 تغییرات کنترل و هدایت روند توسعه فضایی-کالبدی محدوده مطالعاتی را تبیین میکنند. همچنین تأثیر مؤلفههای مبنایی مدیریت شهری طبق آماره t (935/12)، (888/4)، (851/14) در سطح 99 درصد معنادار بوده که بیانگر تأثیر مثبت و معنادار این مؤلفهها بر کنترل و هدایت روند توسعه فضایی-کالبدی است. در مجموع این سه مؤلفه مدیریت شهری، 874/0 درصد متغیر هدایت و کنترل توسعه فضایی مناطق پیراشهری یاسوج را پیشبینی میکنند.
Population growth, rapid urbanization and urban creep are the main factors in the production of suburban spaces. Urban management as a local institution has a key role in controlling and directing the process of physical-spatial expansion of cities. The current model of urban management in Iran has led to the emergence of spatial-physical instabilities and encroachment on suburban spaces, especially agricultural land in most cities, including Yasuj. The present study was conducted with the aim of structural modeling of the basic components of urban management effective in guiding and controlling the process of spatial-physical development of suburban areas of Yasuj. The research method is based on a descriptive-analytical approach that is completed by field survey to complete the questionnaires.The statistical population of the study is managers, specialists and experts of government and public institutions of Yasuj city, which was selected by cluster sampling method and purposefully using Morgan sample size determination table to 148 people.The collected data were analyzed using structural equation method and Smart P.L.S software.The results showed that the basic components of urban management (urban policy and decision making, planning and organization, executive affairs and urban services) at the rate of 0.433, / 372 and 0.487 explain the changes in control and direction of spatial-physical development process of the study area. Also, the effect of basic components of urban management according to t (12.935), (4.888), (14.851) statistics was significant at the level of 99%, which indicates the positive and significant effect of these components on controlling and guiding the process of spatial-physical development. In total, these three components of urban management predict 0.874% of the variable of directing and controlling the spatial development of metropolitan areas of Yasuj.
Machine summary:
سناريو ديگري که شهرهاي ايران در ربع قرن اخير در مرحله رشد شهري از سر گذرانده ، مدل رشد غيرارگانيک بوده است ، در اين فرآيند رشد فضايي بسيار سريع تر از رشد جمعيت و نياز واقعي شهر بوده و شهرها دچار گسترش پراکنده بيرويه اي شده است (پورمحمدي و جام کسري، ١٣٩٠: ٤٤) با توجه به اينکه شهرها بر نواحي روستايي پيرامون خود در ابعاد گوناگون محيطي، اجتماعي، اقتصادي و کالبدي تأثيرات ژرفي ميگذارند (قرباني و رحماني، ١٣٩٤: ١٢) اين نرخ سريع توسعه شهري نامتوازن موجب شکل گيري و تغييرات وسيع در الگوي کاربري فضاهاي پيراشهري اکثر مناطق کشور شده است .
لذا عملياتي شدن اين امر و دسترسي به ساختار شهري متناسب ، درگرو سازمان و نظام مديريتي کارآمد ميباشد (عليان و همکاران ، ١٣٩٦: ٢٠٠) در همين راستا بررسي سير تاريخي تکامل انديشه و عمل در مديريت و برنامه ريزي شهري نشان ميدهد که تا پيش از صنعتي شدن شهرها، سازمان - يابي شهرها تقريبا به صورت خود به خودي و ارگانيک شکل ميگرفت اما با افزايش جمعيت شهري، تنوع فعاليتي و جمعيتي شهر و تحولات کالبدي به دنبال آن ، معادلات پيشين حاکم بر سازمان فضايي متحول گشته و شهر با مسائلي در عرصه هاي مختلف محيطي، اجتماعي، اقتصادي و کالبدي مواجه ميشود که درگذشته سابقه نداشته است .