Abstract:
هدف مقاله حاضر، بررسی ریشههای دیدگاه غرب ستیزانه اسلام گرایی رادیکال (مورد داعش) و مقایسه آن با ایدیولوژی سیاسی جایگزین غربی، در شکل توتالیتر آن (مارکسیسم لنینیسم) است. این مقایسه برپایه بازسازی نظریه سیاسی سید قطب، مهمترین نظریه پرداز اسلام گرایی رادیکال در دوران معاصر، و ولادیمیر لنین، نظریه پرداز مارکسیسم لنینیسم انجام شده است. با وجود تمام تفاوتهای این دو دیدگاه، میتوان مبانی مشابهی را در این دو نظریه پردازی و اندیشه ورزی یافت: «تاریخ بشر، به عنوان نبرد مرگ و زندگی میان خیر و شر قلمداد میشود که در هر دو نظریه، شر موجودیت بشر را تهدید میکند. دراین میان، افرادی هستند که شخصیتی همراه با خیر دارند و دارای ماموریت یا رسالت هستند تا بشریت را از شر نجات دهند و سرانجام، آرمان شهر جامعه بیطبقه را تحقق بخشند؛ در چنین فرایندی، مبارزه و منازعه، امری طبیعی است و باید برای ایجاد جامعهای متشکل از پیروان عقیده راستین تلاش کرد» پرسش و مسیله اصلی این مقاله، این است که «آیا دو جریان اسلام گرایی رادیکال (مورد داعش) و مارکسیسم - لنینیسم (بلشویسم) قابل مقایسه هستند؟» و اینکه «چه شباهتها و تفاوتهایی میان این دو جریان وجود دارد؟» یافته این مقاله این است که اسلام گرایی رادیکال، یک ایدیولوژی پیشامدرن نیست، بلکه فراتراز آن، میتوان آن را ایدیولوژیای به شمار آورد که پیروان خود را (با تاکید بر این موضوع که این جوامع در تحقق وعده اصلی خود، یعنی آزادی، شکست خوردهاند) به نقد جامعه لیبرال تحریک و تشویق میکند. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی کتابخانهای است.
The aim of the present article is to clarify the roots of the anti-Western view in radical Islamism and to compare it with the alternative political ideology of the West in its totalitarian form (Marxism-Leninism). Comparison based on the reconstruction of the political theory of "Sayyid Qutb" is the most important theorist of radical Islamism in the contemporary era and "Vladimir Lenin" is the theorist of Marxism-Leninism. Despite all the differences, similar basic structures can be seen in these two theories and thinking: Human history is seen as a battle of life and death between good and evil, which in both theories of evil threatens human existence. he does. Among them are people who have a good character and have a mission or mission to save humanity from evil and ultimately realize the utopia of a classless society. Fighting and conflict in this process is natural and should be organized in order to purify society. He tried to follow the followers of the true belief. The conclusion of this article is that radical Islamism is not a pre-modern ideology, but rather it can be considered as an ideology that incites and encourages its followers by criticizing the liberal society, stating that these societies fulfill their main promise. That is freedom is failed. The research method in this article is descriptive-analytical based on documentary-library sources.
Machine summary:
دراین میان ، افرادی هستند که شخصیتی همراه با خیر دارند و دارای مأموریت یا رسالت هستند تا بشریت را از شر نجات دهند و سرانجام ، آرمان شهر جامعۀ بیطبقه را تحقق بخشند؛ در چنین فرایندی، مبارزه و منازعه ، امری طبیعی اسـت و باید برای ایجاد جامعه ای متشـکل از پیروان عقیدٔە راسـتین تلاش کرد» پرســش و مســئله اصــلی این مقاله ، این اســت که «آیا دو جریان اســلام گرایی رادیکال (مورد داعش ) و مارکسیسم - لنینیسم (بلشویسم ) قابل مقایسه هستند؟» و اینکه « چه شباهت ها و تفاوت هایی میان این دو جریان وجود دارد؟» یافته این مقاله این اسـت که اسـلام گرایی رادیکال ، یک ایدئولوژی پیشـامدرن نیسـت ، بلکه فراترازآن ، میتوان آن را ایدئولوژیای به شــمار آورد که پیروان خود را (با تأکید بر این موضــوع که این جوامع در تحقق وعدٔە اصلی خود، یعنی آزادی، شکست خورده اند) به نقد جامعۀ لیبرال تحریک و تشویق میکند.
او در سال ١٩٢٠اشاره کرده بود که یکی از مهم ترین دلایل کند بودن روند شکل گیری جنبش انقلابی طبقۀ کارگر در کشورهای پیشرفتۀ سرمایه داری، این واقعیت است که قدرت های غربی، به دلیل دارا بودن مستعمره هایی در آسیا، سود فراوانی به دست آورده و توانســته اند آریســتوکراســی بزرگ و پایداری را ایجاد کنند (١٩٣ :١٩٧٧ ,Lenin)؛ درنتیجه ، از دید بلشـویک ها، جهان سـرمایه داری با از دسـت دادن مسـتعمره های خود، پیش از پیروزی کمونیسـم ، تضعیف میشد و انقلاب در شرق میتوانست مقدمه ای برای انقلاب در غرب باشد.