Abstract:
یکی از مباحث متفرع بر حجیت خبر واحد که مورد مداقه علمای اصول قرار گرفته است، بحث از قلمرو حجیت خبر واحد است که البته این مهم، دائر مدار دلیل حجیت خبر واحد است. برخی صاحبنظران، حجیت خبر واحد را در امور خطیره چون دماء و اعراض و... نپذیرفته و معتقدند اکتفا به اخبار آحاد برای کشف و وضع احکام در این حوزه کافی نیست و باید از سایر ادله در کنار خبر واحد بهمنظور تکمیل آن بهره گرفت. در مقابل عدهای با طرح این مسئله که اگر مبنای حجیت خبر واحد سیرة عقلا باشد تفکیک بین امور مهمه و غیرمهمه وجهی ندارد، چون ملاک، حصول وثوق و اطمینان است و اگر مبنای حجیت خبر واحد را آیة نباء بدانیم، معنایش این است اگر آورندة خبر عظیم عادل بود، تبیین لازم نیست. بهعلاوه اگر حجیت خبر واحد را مختص امور غیرخطیره بدانیم، بسیاری از موارد قصاص و حدود که با خبر واحد ثابت میشود، کنار گذاشته خواهد شد. در این نوشتار با بررسی ادلة دو نظریه بر این نکته تأکید خواهیم کرد که اطلاق بنای عقلا و نیز اطلاق آیات مقتضی حجیت خبر واحد در امور خطیره است.
One of the subtopics on the validity of a tradition with a single transmitter considered by the jurists is the domain of the validity of a tradition with a single transmitter, which, of course, is the main reason for the validity of a tradition with a single transmitter. Some experts have not accepted the validity of a tradition with a single transmitter on serious issues such as blood, fame, etc., and believe that relying on traditions with a single transmitter is not enough to discover and establish rulings in this area, and other complementary arguments should be used alongside them. On the other hand, a number of experts have argued that if the basis for the validity of a tradition with a single transmitter is the conduct of the wise, there is no reason to differentiate between significant and insignificant issues; because the criterion here is to gain confidence. And if the basis for the validity of a tradition with a single transmitter is the Naba` verse, it means that if the person who brings the news is a righteous person, then there is no need for its explanation. In addition, if we consider the validity of a tradition with a single transmitter to be restricted to the unimportant matters, many of the penalties and hududs imposed by a tradition with a single transmitter will be dropped out. Examining the arguments of the two theories, this paper will emphasize that the conduct of the wise as well as the appropriate verses of the validity of a tradition with a single transmitter on important matters are the general statements in this regard.
Machine summary:
تأملي در عدم حجيت خبر واحد در امور خطيره * محمد روحاني مقدم استاديار گروه فقه و مباني حقوق اسلامي، واحد سمنان ، دانشگاه آزاد اسلامي، سمنان ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٠٤/١٣؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٥/٢٨) چکيده يکي از مباحث متفرع بر حجيت خبر واحد که مورد مداقه علماي اصول قرار گرفته است ، بحث از قلمرو حجيت خبـر واحد است که البته اين مهم ، دائر مدار دليل حجيت خبر واحد است .
در مقابل عده اي با طرح ايـن مسـئله که اگر مبناي حجيت خبر واحد سيرٔە عقلا باشد تفکيک بين امور مهمه و غيرمهمه وجهي ندارد، چون مـلاک، حصـول وثوق و اطمينان است و اگر مبناي حجيت خبر واحد را آيۀ نباء بدانيم ، معنايش اين است اگر آورندٔە خبر عظـيم عـادل بود، تبيين لازم نيست .
به منظور تنقيح بحث بايد گفت بر فرض که تنها دليل حجيـت خبـر واحـد بنـاي عقـلا باشد، در سيرٔە عقلا مي توان دو مبنا را مطرح کرد: مبناي اول اينکه عقـلا چـون بـه واسـطۀ خبر ثقه به اطمينان و وثوق مي رسند به آن استناد مي کنند که طبق اين مبنا تفکيک بين امـور مهمه و غيرمهمه وجهي ندارد، چون ملاک حصول وثوق و اطمينان است .
کساني کـه غير از سيره به برخي ديگر از ادله استدلال کرده اند بر حجيت خبر واحد، مقتضاي اين ادله آن است که فرقي بين امور مهمه و غيرمهمه نيست (فاضل لنکراني، جلسۀ ٧٧، ١٣٨٨/١/١).
در مقابل بايد گفت اگر دليل حجيت خبر واحد را بناي عقلا بدانيم – که البته صحيح نيز همين است – و مبناي اين سيره وثوق و اطمينان حاصل از خبر ثقه باشد، تفکيک امـور به خطيره و غيرخطيره وجهي ندارد.