Abstract:
مدیریت دانش به منظور کسب، ذخیرهسازی و سازماندهی
دانش و تجربیات در شرکتها عمل میکند تا برای آینده
بهعنوان مرجع» قابلیت دسترسی داشته باشد. شاید (بیشک).
سازمان است. داستانسرایی بهعنوان ابزاری برای کشف
دانش ضمنی سازمان؛ دارای قابلیت بالایی است. با این
مدیریت دانش، تحقیقات انگشتشماری انجام شده است.
سوالات پژوهشی که باید به آنها پاسخ داده شود عبارت
است از: مدیریت دانش چیست؟ چرا مدیریت دانش از کاربرد
داستانسرایی منتفع میشود؟ و چگونه می توان داستان سرایی را در مدیریت دانش، برای کشف دانش ضمنی، عملیاتی کرد؟ در نهایت، مثال هایی از تجربیات موفقیت آمیز داستان سرایی در مدیریت دانش و پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی، ارائه می شود.
Machine summary:
البته، برخی از منت 20 s"/> هم هستند که ارزش واقعی داستانها را در محل کار، زیر سوال میبرند، اما ادبیات تحقیق نشانمیدهد که شرکتهایی که از داستان بهعنوان ابزاری برای مدیریت و انتقال دانش استفاده می کنند، آن را ابزاری ارزشمند یافتند.
داستانسُرایی، یک ابزار مفید برای مدیریت دانش است، زیرا کارکنان مطالب را راحتتر از طریق داستانها میآموزند، معنا و دانش ضمنی را منتقل میکنند و روشی طبیعی برای یادگیری و تفسیر اطّلاعات است.
ریمی 14 (2002) در پاسخ به این سوال که چرا مدیریت دانش بهتر است از داستانسُرایی استفاده کند، میگوید: «بشر، داستان را نه تنها بهعنوان نوعی سرگرمی، بلکه بهعنوان راهی برای درک جهان 15 از مدّتها پیش، احتمالاً در زمانی که به تکلم شروع کرده است، تلقی میکند.
طبق نظر ریمی (2002) داستانها به سه صورت مورد استفاده قرار میگیرند: اول، در آموزش و پرورش غیررسمی که داستانها، راهنماییها و درسهایی در زمینه کاربردهای پیشرفته یا پیچیده اصول ارائه میدهند، دوم، پایه و اساس بسیاری از گروههای رسمی و غیررسمی 16 که در یک شرکت ایجاد میشوند و سوم، بر اساس آنچه که استفن دنینگ 17 آن را «شروع هدفمحور برای داستانسُرایی 18 » مینامد که برای ایجاد پارادایم جدید، نه تنها با معرفی ایدههای جدید، بلکه برای ترغیب مردم به ترویج ایده جدید کاربرددارد.
این امکان وجود دارد که استفاده از داستانسُرایی برای انتقال دانش ضمنی، بتواند یک سازمان را بهبود بخشد، زیرا «یکی از جنبههای مدیریت دانش در مورد به اشتراکگذاری تجربیات است تا دیگران از آنها یادگیری داشتهباشند و از یادگیری برای بهبود سازمان بهره گیرند» (سامنر، 2005).
سوال آخر این است که چگونه میتوان داستانسُرایی را بهعنوان یک ابزار مدیریت دانش پیادهسازی کرد.