Abstract:
رنسانس و انقلاب صنعتی، جهان معاصر خود را تحتتاثیر قرارداد، پیشرفتهای مادی چشمگیر غرب، ممالک دیگر را ترغیب به ایجاد تحولاتی نمود تا خود را به کاروان غرب برسانند. برخی از کشورها تحول در نظام آموزش را راهکاری موثر برای این تحول دانستند. دولت قاجار نیز همین مسیر را در پیش گرفت. اما استقرار نظام آموزش نوین با آسیبهایی روبرو بود. این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی پیجوی بررسی این آسیبها در دو بعد مبانی و روشهای انتقال و استقرار نظام آموزش نوین است. یافتهها حاکی از آن دارد اموری مانند: سطحینگری به فرهنگ غرب، بیتوجهی به روح استعمارگرایانه غربیان، وابستگی فکری و عقیدتی، دور شدن از هویت ملی و دینی فراگیران، در زمره آسیبهای مبنایی و اعزام محصلین به خارج از کشور، تاسیس مدارس نوین، نهضت ترجمه، مطبوعات از آسیبهایی است که میتوان آنها را ذیل آسیبهای ناشی از روش انتقال نظام آموزش نوین برشمرد.
The Renaissance and the Industrial Revolution affected the contemporary world, the dramatic material advances of the West persuaded other countries to make changes to reach the caravan of the West. Some countries considered the change in the education system as an effective solution for this change. The Qajar government followed the same path. But the establishment of a new education system faced with damage. This article seeks to investigate these injuries with a descriptive-analytical method in two dimensions: the principles and methods of transference and establishment of a new education system. Findings indicate that issues such as: superficiality toward Western culture, disregarding the colonial spirit of Westerners, intellectual and ideological dependence, alienation from the national and religious identity of learners, among the basic injuries and sending students abroad, the establishment of new schools, the translation movement, and the press are some of the harms that can be considered as the ends of method of transference of the new education system.
Machine summary:
در آسيبشناسي نهاد آموزش قاجار، ضروري است با مطالعه چگونگي ورود اين سبك آموزشي به ايران عصر قاجار، مانع از آسيبهاي وارده بر پيكره جامعه علمي و فرهنگ و تمدن امروزي ايران شد، تشابه حكومت قاجار با جمهوري اسلامي در رسميت مذهب اماميه و چالش ورود فرهنگ مدرنيته ضرورت بررسي اين مسئله را مضاعف ميكند؛ چرا كه بسياري از مشكلات كشور ايران بعد از گذشت حدود يك قرن از سقوط قاجار، در آن عصر ريشه دارد و بدون واكاوي پيشينه فرايند مدرنيزاسيون و نوسازي آموزشي، نميتوان براي آينده مطلوب تدبيري دقيق انديشيد.
جذب و استخدام معلمان خارجي (گاردان، آلفرد، 1362: 120)، اعزام محصلان به كشورهاي اروپايي، نهضت ترجمه و تاسيس مدارس جديد مانند دارالفنون (آزاد ارمكي، 1385: 164) ابزاري بودند كه به ورود سبك جديدي از آموزش به ايران منجر شدند؛ ابزاري كه در فرايند انتقال فرهنگ نوين آموزشي غرب، آسيبزا شدند.