Abstract:
روانشناسی مثبتگرا مجموع امید، تابآوری، خوشبینی و خودکارآمدی را به عنوان سرمایههای روانشناختی معرفی کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، واقعیت درمانی و درمان مثبت نگر بر سرمایههای روانشناختی و سبکهای ابراز هیجان زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. برای این منظور 60 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به شیوهی نمونهی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در پنج گروه (پذیرش و تعهد، واقعیت درمانی، مثبتنگر، پلاسیبو و کنترل) گمارده و از نظر سرمایههای روان شناختی و سبکهای ابراز هیجان مورد ارزیابی قرار گرفتند. هشت جلسه هفتگی ۹۰ دقیقهای برای سه گروه آزمایشی و گروه پلاسیبو برگزار شد. در پایان و نیز دو ماه پس از آن گروهها مجددا از نظر متغرهای مورد پژوهش، ارزیابی شدند. نتایج تحلیل واریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر نشان داد که هردو درمان موجب افزایش سرمایههای روانشناختی در زنان مبتلا به ام.اس شده اما، درمان مثبتنگر فقط در افزایش تابآوری و امیدواری (از مولفههای سرمایههای روانشناختی) تاثیر داشته است. همچنین واقعیت درمانی در مقایسه با درمانهای مبتنی بر پذیرش و تعهد و مثبت نگر در افزایش سرمایههای روانشناختی روش موثرتری بوده است. یافتهها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، واقعیت درمانی و درمان مثبتنگر بر تغییر سبک ابراز هیجان موثرند و واقعیت درمانی از دو درمان دیگر در افزایش سرمایههای روانشناختی روش موثرتر عمل می کند.
Positive psychology identifies the sum of hope, resilience, optimism, and self-efficacy as psychological capital. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of acceptance and commitment group therapy, reality therapy and positive psychotherapy on psychological capital and excitement style of people with multiple sclerosis. For this purpose 60 volunteer women with multiple sclerosis were selected and divided randomly into five group (acceptance and commitment, reality therapy, positive psychotherapy, placebo and control) and were evaluated in psychological capital and excitement styles. Intervention held in 8 session, each lasting 90 minutes for experimental and placebo groups. at the end of intervention and also three months later (follow-up period), all groups were reassessed with questionnaire. Data was analyzed using analysis of covariance combined with repeated measures. The result of this study showed that reality therapy and acceptance and commitment therapy were increasing psychological capital of women with multiple sclerosis, but positive psychology only increased resiliency and hope. Also reality therapy comparing to acceptance and commitment therapy and positive psychology was more successful method of increasing psychological capital. Result showed that all method can influence emotional expressiveness styles and reality therapy is more effective than the other two method in increasing psychological capital.
Machine summary:
Behavior in Clinical Psychology &Thought انديشه و رفتار ٧ ٥٨ Number ,١٥ Volume ,٢٠٢١ دوره ي پانزدهم ، شماره ي٥٨، زمستان ١٣٩٩ اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد، واقعيت درماني و درمان مثبت نگر بر سرمايه هاي روان شناختي و سبک هاي ابراز هيجان زنان مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس مهدي اسکندري ١، سيمين دخت رضاخاني *2 3 و معصومه بهبودي روانشناسي مثبت گرا مجموع اميد، تابآوري، خوشبيني و خودکارآمدي را به عنوان سرمايه هاي روانشناختي معرفي کرده است .
هدف پژوهش حاضر بررسي اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد، واقعيت درماني و درمان مثبت نگر بر سرمايه هاي روانشناختي و سبک هاي ابراز هيجان زنان مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس بود.
براي اين منظور ٦٠ بيمار مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس به شيوهي نمونه ي در دسترس انتخاب و به صورت تصادفي در پنج گروه (پذيرش و تعهد، واقعيت درماني، مثبت نگر، پلاسيبو و کنترل) گمارده و از نظر سرمايه هاي روان شناختي و سبک هاي ابراز هيجان مورد ارزيابي قرار گرفتند.
با توجه به آنچه گفته شد در اين پژوهش به دنبال حاضر بررسي اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد، واقعيت درماني و درمان مثبت نگر بر سرمايه هاي روانشناختي و سبک هاي ابراز هيجان زنان مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس بوديم .
بحث و نتيجه گيري پژوهش حاضر با هدف مقايسه اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد، واقعيت درماني و درمان مثبت نگر بر سرمايه هاي روانشناختي و سبک هاي ابراز هيجان زنان مبتلا به بيماري مولتيپل اسکلروزيس به صورت شبه آزمايشي با استفاده از طرح پيش آزمون- پس آزمون انجام گرفت و شامل سه گروه آزمايش ، يک گروه گواه با دوره پيگيري بود.