Abstract:
متون عرفانی و قصههای پریان غالباً در حوزۀ ادبیات تعلیمی و تمثیلیاند و نقش نماد در تحلیل کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آثار، برجسته است. نمادپردازی علاوه بر آنکه شگردی مؤثر برای ادبیّتبخشی به متون ادبی است، ابزاری دقیق برای سنجش محتوایی این آثار نیز محسوب میشود و مهمترین و در عین حال مؤثرترین شیوة بیان مباحث متون رمزی است. بررسی کارکرد نماد در تحلیل مفاهیم صریح و محتوای پنهان حکایتهای حدیقه، داستانهای مثنوی و قصههای پریان هدف اصلی این پژوهش است. کیفیت استفاده از شیوههای نمادپردازی در جهت استنباط معانیِ این آثار به درک بهتر اهمیت نمادگرایی برای تأویل کلام در داستانهای عرفانی و قصههای پریان منجر میشود. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، اهمیت نماد را در تفسیر و تأویل مفاهیم این آثار بررسی میکند. سپس از طریق مقایسه برخی نمونهها، نشان میدهد که شناخت ویژگیها و کارکردهای نماد در تحلیل محتوای متون مورد اشاره تا چه اندازه برای کشف لایههای مکتوم مضامین آنها مؤثر است. نتیجه این است که استفاده از نماد در متون عرفانی، اغلب برای روشنشدنِ مفاهیم باطنی در ذهن خواننده است و حال آنکه در قصههای پریان، ابهامآفرینی در معنا به قصد بلوغ فکریِ مخاطب، هدف غایی محسوب میشود. این آثار با تفسیرهای صحیح خواننده، اصالت و تازگی خود را در خوانشهای مکرر حفظ میکنند و چنین کیفیتی آنها را به متنی باز، با قابلیت تأویلهای گوناگون تبدیل میکند.
The mystical texts and fairy tales are often in the field of educational and allegorical literature, and the role of symbols is very significant in the study and analysis of the rhetorical function and contemplation of these works. Symbolism is not only an effective technique in making literary texts but also an accurate device in the evaluation of the contents of these works as well as the most important method to express coded texts. The main purpose of the present research is to examine the function of symbols in explicit concepts and hidden contents of Hediqah's tales, Masnavi's stories, and fairy tales. The quality of using symbolic methods to infer the meanings of these works can lead to a better understanding of the significance of symbolism for the interpretation and paraphrasing of the speech in Iranian mystical stories and fairy tales in western literature. This article first examines the significance of the symbol in interpreting and paraphrasing the concepts of these works using an analytical descriptive method. Then through comparing and contrasting some samples, it attempts to show to what extent knowing features and functions of the symbol is effective in discovering hidden layers of their themes. The conclusion is that the use of the function of the symbol in Islamic, mystical texts is to clarify the inner concepts in the reader's mind, while in fairy tales the ultimate goal in creating ambiguity in meaning is to mature the audience’s mind. With the reader's correct interpretations, these works retain their originality, and such quality turns them into an open-ended text with a variety of interpretative capabilities.
Machine summary:
از ضرورت هاي تحقيق حاضر، نبود پژوهشي مستقل در رابطه با تحليل کارکرد نماد در تبيين مضامين حکايت هاي حديقه ، داستان هاي مثنوي و قصه هاي پريان است و بر اين اساس ميتوان پرسيد: ميزان توجه به مبحث نمادپردازي به عنوان شگردي بلاغي، تا چه ميزان در استنباط معاني صريح و فهم مفاهيم پنهان آثار مذکور، خواننده را در نيل به درک مقاصد سخن ياري ميدهد؟ و يافتن پاسخي صحيح به اين پرسش ، مبناي پژوهش حاضر را نشان ميدهد.
در اين ميان ، علاوه بر کتاب ارزشمند برونو بتلهايم ٢ (١٩٧٨)، ميتوان از مقالۀ واز دا سيلوا٣ ، (٢٠١٤) با عنوان «سمبوليسم قصه هاي پريان » ياد کرد که نمونه هايي از واژگان نمادين را در اين نوع قصه ها بررسي ميکند و نتيجه ميگيرد که نماد در کنار استعاره ، فرهنگ و سنت هاي جوامع انساني، نقش اساسياي را براي تبيين و انتقال معاني قصه ها بر عهده دارد و اهميت آن تا بدانجاست که نميتوان بدون توجه به اين مقوله از زواياي تاريک و پنهان يک اثر تمثيلي و سمبليک اطلاع دقيقي حاصل کرد.
٣. روش پژوهش اين پژوهش درصدد است نماد را در حکايت هاي حديقه ، داستان هاي مثنوي و قصه هاي پريان به روش کتابخانه اي و به شيوة توصيفي، تحليلي و مقايسه اي بسنجد و ميزان موفقيت هر کدام از اين آثار را در گرايش به نمادگرايي براي تبيين فرم و محتواي اثر ادبي و عرفاني مورد مداقه قرار دهد تا بدين شيوه ، طريقي ارائه کند که خواننده بتواند معاني را در جزئيات آن فهم کند و نيز طريق يافتن مدلول ها و مفاهيم عرفاني و داستاني را در آثار مورد بررسي با دقت و ژرف نگري جست وجو کند.