Abstract:
تضعیف حاکمیت بلامنازع وستفالیایی، با بروز و گسترش جهانیشدن، بهخصوص از دهه ۱۹۹۰ به اینسو، رشد و سرعت بیشتری به خود گرفت. امروزه، ما شاهد گذار از اطلاقگرایی و اقتدارگرایی دولتها بهسوی پاسخگویی آنها در برابر مردم جهان و جامعه بینالمللی هستیم؛ یعنی با تحول مفهوم دولت-ملت و دگرگونی کارکرد آن روبروییم. یکی از پیامدهای قابل مطالعه این تحول مفهومی و دگرگونی کارکردی به سان محصول جهانیشدن، بررسی نسبت آن با تضمین صلح جهانی، در بستر حقوق بینالملل است. به نظر میرسد به رغم چالشها و موانع موجود، با کاهش قدرت و اختیارات دولتها در سطح جهان و بهطور خاص در چارچوب قواعد و سازمانهای بینالمللی و از خلال افزایش همکاریهای جهانی و همسانسازیهای رویکردی میان دول، بهسوی فراهمسازی و تضمین صلح جهانی پیش میرویم. این مقاله با شیوه توصیفی-تحلیلی، به تبیین نسبت میان تحول و دگرگونی مفهوم دولت ملت و تضمین صلح جهانی از منظر حقوق بینالملل میپردازد.
Machine summary:
ترويج انديشة جهانميهني در سطح روابط ميان ملل و اقوام، ارتقاي فرهنگ سياسي در سطح جهان، تبديل اقتدار سنتي جوامع به قدرت نظاممند و رقابتي، گسترش حقوق شهروندي، تقويت و رشد آگاهي در قالب جامعة مدني، تحول در بينشهاي سياسي، تغيير شيوة نگرش به حيات سياسي، شکلگيري تبادل اطلاعات، عقايد، افکار و ارزشهاي سياسي در سطح کلان و بينالمللي و نهادمند شدن آزادي انتخاب در چارچوب الگوهاي توسعه سياسي، بخش چشمگيري از پيامدهاي اين پديده در عرصة سياسي و در سطح جهاني است (تاملينسون، 1999، ص 95).
اين موضوع خود را در محدودسازي اختيارات و حاکميت دولتها، در نتيجه بروز مفهوم «جهاني شدن» در جامعة بينالملل و ميل به کاهش مناقشات ميان دولتها در جهت ارتقاي صلح مياندولتي جلوهگر ساخت.
تفاوت جهانيشدن و جهانيسازي، ناشي از تفاوت نگاه به فرايندي است که در سه دهة اخير، ابتدا در بعد سياسي با تأسيس سازمان ملل متحد و نهادهاي بينالمللي زيرمجموعة آن و گسترش دموکراسي غربي به ساير کشورها، سپس در بعد اقتصادي با گسترش مرزها (واقعي و مجازي)، همراه با آزادسازي اقتصاد بازار و محدودسازي نظارت دولت ـ در واقع نظارتزدايي از دولت ـ در امور اقتصادي، که به فرآيند جهاني شدن تعبير شده و محتواي ملموس و انتظار مشروع آن «شهروند جهاني شدن» است، شکل گرفت.
به ويژه مفهوم «حقوق بشر»، از ابتداي تأسيس سازمان ملل متحد در اين روند مؤثر بوده و در کنار ساير مفاهيم (نظير صلح و امنيت بينالمللي)، موجب شده است حقوق بينالملل ضمن ايجاد تعهد در حوزههايي جهانشمول به جهاني شدن حقوق کمک کند.