Abstract:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربۀ زیسته ذینفعان زلزلهزده شهر سرپلذهاب در مواجهه با برنامهدرسی اجرا شده در شرایط پس از بحران زلزله و با روش پدیدارشناسی انجام شده است. عناصر نهگانه برنامهدرسی فرانسیس کلاین، مبنای تعیین چارچوب کلی گردآوری دادهها از طریق مصاحبه قرار گرفته است. طی این فرایند، با 25 ذینفع و دستاندرکار نظام آموزشی شامل مدیر، معلم و دانش آموز مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام شده است. مصاحبهها پس از پیادهسازی با سایر دادهها تلفیق و به روش تفسیری تحلیل شدند. پس از آن مضامین، مقولهها و مفاهیم مرتبط با برنامه درسی از آنها استخراج شدند. بهمنظور اعتباربخشی دادهها از روش مرور با مشارکتکنندگان و به منظور اعتباربخشی تحلیلها از روش مرور همگنان استفاده شده است. نتیجه تحلیل دادهها حاکی از آن بود که با در نظر داشتن رویکرد انطباق متقابل، برنامهدرسی در شرایط زلزله از جهات گوناگون دچار تغییراتی شده است، هر چند میزان این تغییرات برای همۀ عناصر یکسان نبوده است. در میان عناصر نهگانه، فعالیتهای یادگیری دانشآموزان، بیش از سایر عناصر، دستخوش تغییر و تاثیرپذیری از شرایط پیرامونی شده است، به طوری که ضمن ایجاد وقفه در فرایندهای تحصیلی ایشان، زمینه گرایش به منابع و روشهای غیررسمی یادگیری افزایش یافته است. نتیجه کلی آنکه برنامهدرسی میتواند به مثابه ابزاری کارآمد در خدمت مدیریت بحران قرار گیرد و به بازگشت سریعتر جامعه زلزلهزده به شرایط عادی از طریق نظام آموزشی کمک کند، اما نبود آمادگی لازم در این نظام و نداشتن پیشبینیهای لازم برای شیوۀ سازگار کردن و اجرای برنامهدرسی در شرایط بحران، مشکلات ناشی از بحران را تشدید میکند.
To learn curricular lessons from the crisis situation that followed the recent quake in the city of Sarpol-e Zahab, the lived experiences of a group of 25 students, teachers, and principals with the implemented curriculum were sought through semi-structured interviews. The questions asked the interviewees are based on the Francis Klein’s 9 curricular elements. The given answers were validated with the help of participants and then analyzed with the help of a peer group. Results show that the curriculum was subjected to many alterations given the circumstances, although the extent of alteration differs in different areas. From among the ennead elements of the curriculum, students’ learning activities seems to have suffered the most alteration due to the environmental conditions. In addition to the occurred delays and stoppages in the academic processes, there was an increase in the usage of unofficial learning materials and methods. Although curriculum can function as a useful tool in crisis management, the absence of adequate planning and preparation further intensified the crisis.
Machine summary:
نتيجه تحليل داده ها حاکي از آن بود که با در نظر داشتن رويکرد انطباق متقابل ، برنامه درسي در شرايط زلزله از جهات گوناگون دچار تغييراتي شده است ، هر چند ميزان اين تغييرات براي همة عناصر يکسان نبوده است .
اهـداف ويژه اين طرح عبارت بودند از: ١( افزايش آگاهي معلمان از دلايل احتمالي بلايايي چون زلزله ، سونامي و سيلابها؛ ٢( آموزش رويه هاي استاندارد آمادگي و واکنش در مقابل بلايا در مدارس ، شناسايي خطرات موجود در پيرامون مدرسه و تهيه طرح تخليه ؛ ٣( تمرين براي کسب دانش از طريق شبيه سازي موقعيتها و ٤( آماده سازي طرح دوره آموزشي کاهش خطر بلايا که قابليت اجرا داشته باشد )يونيسدر٢، ٢٠٠٧(.
قرار داشتن ايران در کمربند بحران طبيعي و زلزله خيزي آن (صيدايي و همکاران ، ١٣٩٠؛ به نقل از گلي مختاري ، شکاري بادي و بشکني ، ١٣٩٧) و ضرورت استمرار فعاليتهاي آموزشي براي مخاطبان اصلي نظام آموزش و پرورش رسمي ، شناخت تغييرات لازم در برنامه درسي و به عبارت ديگر ضرورت انطباق پذيري برنامه درسي با شرايط بحران را اجتناب ناپذير کرده و مسأله تحقيق را شکل داده است .
تخريب فضا و امکانات ورزشي مدرسه و انباشتگي نخاله هاي ساختماني ¢ تحليل داده ها و يافته ها هدف پژوهشگران ، بازسازي تجربه دست اندرکاران و ذي نفعان نظام آموزشي از تغييرات ايجاد شده در برنامه هاي درسي دوره آموزش عمومي بود.