نمایش طبیعت گرای چخوف Literature and art

"آنان در این قفس،خسته‌ از بال و پر زدنها،حرف می‌زنند و حرف می‌زنند،سکوت‌ می‌کنند وسکوت می‌کنند،و در فاصلهء بین همین دو است که‌ وقایع بزرگ و کوچک زندگانیشان اتفاق می‌افتد و وقتی چشم‌ می‌گشایند ارابه‌ای به انتظارشان ایستاده است: مادام رانوسکی:خوب!باید برویم... آن وقت شادمانی می‌کنیم و به‌ رنجهای گذشته با رقت نگاه می‌کنیم و آرامش پیدا می‌کنیم‌ [دائی وانیا،ص 126] و اما درست است که می‌توان ریشه‌های«ابزورد10»را در بسیاری از شخصیت‌های نمایشنامه‌های چخوف یافت، در واقع،چخوف یکی از نخستین نمایشنامه نویسانی است که‌ مسئلهء ابزورد را با توجه به شرایط تاریخی-اجتماعی آن‌ روزگار روسیه در آثارش مطرح کرده است،اما باید توجه‌ داشت که جهان بینی چخوف با جهان بینی نمایشنامه نویسانی‌ از قبیل«اوژن یونسکو»و«ساموئل بکت»کاملا متفاوت‌ است،همچنان که جهان بینی یونسکو و بکت نیز در یک راستا قرار ندارند. اینها کسانی هستند که هر یک‌ انگیزه‌ای برای زندگی کردن پیدا می‌کنند و در جستجوی‌ «ناکجاآباد»11برمی‌آیند،و اگر چه ناکجاآبادی هم وجود نداشته باشد،جست و جو خود ناکجاآباد می‌شود،چنان که‌ در نمایشنامهء مرغ دریایی،«نینا»پس از یک دورهء زندگانی‌ سخت و سرشار از ناامیدی و تنهایی،با ایمانی که به حرفهء «هنرپیشگی»پیدا می‌کند،سعی می‌کند که این ایمان را در روی صحنهء نمایش بازیابد و آن را چون انگیزه‌ای مثبت برای‌ شروع زندگانی جدید و پویایی به کار گیرد: نینا:مهم آنست که بدانیم چطور بردبار باشیم،چطور صلیب خودمان را بدوش بکشیم و ایمانمان را از دست ندهیم، من ایمان دارم و کمتر آسیب می‌بینم."