Abstract:
پرسش اصلی این تحقیق واقعیت روانشناختی پیچیدگی بازنمودی زمان دستوری در فارسی و مقایسۀ آن با نتایج بهدستآمده از زبان انگلیسی است. در این پژوهش با بهکارگیری روش تصمیمگیری واژگانی بیناحسی سعی شده است نحوۀ پردازش جملات حاوی انواع زمانهای دستوری (اعم از مطلق و نسبی) با برنامۀ نرمافزاری اندازگیری زمان واکنش به هزارم ثانیه (dmdx ) بررسیشود. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر رمزگان چندبخشی/ چندگانه در روانشناسی زبان (Shapiro ; Levine 1990) و طبقهبندی زمانی در زبانشناسی (Comrie, 1985) است. متغیر مستقل نوع زمان دستوری و متغیر وابسته زمان واکنش آزمودنیها به محرک دیداری است. آزمودنیها 25 نفردانشجوی 18 تا 30 ساله بودهاند که در دو گروه مرد و زن مرتب شدهاند. نتیجۀ آزمون اول نشان میدهد جملات حاوی زمان دستوری مطلق حال ساده مشتمل بر حقایق علمی، کارگفتهای کنشی/ اجرایی و نیز جملات حاوی فعل آینده همراه با «خواستن» سریعتر از انواع دیگر پردازش میشوند. توجیه و توضیح این امر را میتوان به این حقیقت نسبت داد که حقایق علمی در تجربۀ زیستۀ ابناء بشر ثبت شده است و بسامد بالایی دارد و نیز افعال کنشی-اجرایی که وابسته به زمان ادای جمله هستند و افعال در زمان دستوری آینده که تنها یک کارکرد بر آنها مترتب است، سریعتر پردازش میشوند. نتیجۀ آزمون دوم نشان میدهد جملات سادۀ حاوی زمان دستوری نسبی بیزمان (مصدر) دیرتر از انواع دیگر (حال کامل، گذشتۀ کامل و التزامی) پردازش میشوند. توجیه و توضیح این امر را میتوان به این حقیقت نسبت داد که مصادر از آنجا که بینشانترین صورت فعلی هستند و فاقد وجه، زمان، شخص و شمار هستند شمول معنایی بیشتری دارند و دیرتر پردازش میشوند. نتیجۀ آزمونهای جانبی اول و دوم نشان میدهد که زمان پردازش جملات مرکب حاوی زمانهای مختلف مطلق و نسبی تفاوت معنیدار با هم ندارد. به عبارت دیگر، با مرکب شدن نوع جمله تفاوتهای معنیداری که سابقا قابل مشاهده بود از بین رفته است. دستاورد پژوهش حاضر این است که میتوان در امر آموزش زبان فارسی از مفهوم بار شناختی بهره گرفت و آموزش زمانهایی را که بار شناختی بیشتری را بر ذهن متحمل میکنند در فرایند آموزش به تاخیر انداخت.
The main issue addressed in the present study was the psycholinguistic reality of representational complexities of tenses in Persian compared to English language. The cross-modal lexical decision method was used to examine relative tense processing during sentence processing. The theoretical frameworks applied here were those of Comrie (1985) and Shapiro (1990) dealt with linguistically and psycholinguistically, respectively. The dependent and independent variables were the participants’ reaction times and the type of tense, respectively. 25 university students aged 18-30 years were selected based on some specific factors like gender and university grade. The results of the 1st experiment showed that simple sentences, including factual scientific present and future tense verbs, as well as performatives, were processed faster than those containing other tenses. This was the result of either common experiences of human beings or instantaneous verbs uttered by them. The results of the 2nd experiment revealed that simple sentences containing non-finite relative tense verbs were processed slower than those having other tenses like present perfect, past perfect, and subjunctives. This might be related to the un-markedness of non-finites. What was common in these two experiments was that converting simple sentences into complex ones would erase the significant differences in the participants’ times of reaction to the simple sentences. The findings of this research demonstrated that cognitive load could be used in the curriculum design for non-native learners of Persian language so that learning the tenses that needed a much more cognitive load could be postponed in the learning process.
Machine summary:
در این پژوهش با به کارگیری روش تصمیم گیری واژگانی بیناحسی سعی شده است نحوۀ پردازش جملات حاوی انواع زمان های دستوری (اعم از مطلق و نسبی) با برنامۀ نرم افزاری اندازگیری زمان واکنش به هزارم ثانیه ( dmdx) بررسیشود.
نتیجۀ آزمون اول نشان میدهد جملات حاوی زمان دستوری مطلق حال ساده مشتمل بر حقایق علمی، کارگفت های کنشی/ اجرایی و نیز جملات حاوی فعل آینده همراه با «خواستن » سریع تر از انواع دیگر پردازش میشوند.
دو پرسش اصلی پژوهش عبـارت انـد از: الف )کدام نوع از انواع زمان ها سریع تر پردازش میشود و چرا؟ ب ) با استناد به داده هایی از زبان فارسی بازنمود ذهنی زمان دستوری در فارسی چگونه است ؟ دو فرضیۀ متناظر با پرسش های این پژوهش عبارت اند از: میان زمان پردازش جملات حاوی انواع مختلف زمان تفاوت معنیدار دیده میشود و نیز پیچیدگی این بازنمودها از واقعیت روان شناختی برخوردار است .
Participanntsˈ RT (reaction time) بر اساس نتایج بالا آزمودنیها به طور متوسط بیشترین و کمترین زمان پردازش / پاسخ گویی را به ترتیب به مقوله های ١ (مصدر) و ٢ (حال ساده در معنی گذشته ) اختصاص داده اند.
جدول نشان میدهد که مقدار معنیداری، ٠/٠٢٧ = sig ، از سطح معنیداری ٠/٠٥ کوچکتر است ؛ بنابراین ، بین میانگین زمان پردازش / پاسخ گویی آزمودنیها به سؤالات آزمون های جانبی ١ و ٢ با اطمینان ٩٥ درصد تفاوت معنیدار وجود دارد و جملات مرکب حاوی افعال دارای زمان دستوری مطلق دیرتر از نسبی پردازش شده اند.