Abstract:
انقلاب اسلامی یک انقلاب ذاتاً فرهنگی است و هرگونه تحقق اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی در گرو پیشرفت های عظیم فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی می باشد. با وجود تلاش های فراوانی که طی 42 سال گذشته برای اعتلای فرهنگ اسلامی- ایرانی صورت گرفته، و توفیقات غیرقابل انکاری که انقلاب در این عرصه داشته است، در حال حاضر شرایط فرهنگی کشور با نقاط مطلوب فاصله چشم گیری دارد و بخش مهمی از این فاصله ناشی از ناکارآمدی نظام فرهنگی می باشد بطوریکه در شرایط کنونی، بحث تحول اساسی در ساختار فرهنگی کشور به امری اجتناب ناپذیر تبدیل گردیده است. از آنجا که به تازگی مبحث جدید و سرنوشت سازی از ناحیه رهبر انقلاب با عنوان «بازسازی انقلابیٍ ساختار فرهنگی کشور» مطرح گردیده است، این مقاله، با در نظر گرفتن یک مسأله کلیدی در باب چگونگی چارچوب دهی به طراحی های مرتبط به بازسازی، و از همه مهم تر، ایجاد ضمانت های لازم برای کارآمدی طرح های قابل تولید در این زمینه، موضوع بازسازی را از جهت ماهیت، مفروضات، رویکردها، لایه ها، مبانی، اهداف، غایات، مراحل و الزامات مورد بحث قرار داده است. علاوه بر این در این مقاله، نقطه کانونی بازسازی نیز معرفی گردیده و اولویت های عرصه ای و موضوعی بازسازی نیز تبیین شده است. از آنجا که هدف این مقاله بسترسازی برای مطالعات و طراحی های گوناگون در عرصه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور است، ماحصل مقاله می تواند کمک قابل توجهی به ریل گذاری در این عرصه نماید. در نهایت، جمع بندیٍ این مقاله، بیشتر ناظر بر تفکیک وظایف دولت از بخش مردمی و واسپاری بخش مهمی از ستاد و صف نظام فرهنگی به مردم و تشکل های مردمیِ انقلابی به مثابه نقطه کانونی بازسازی می باشد.
The Islamic Revolution is an inherently cultural revolution, and any realization of the goals and ideals of the Islamic Revolution depends on the great cultural progress in the system of the Islamic Republic. Despite the many efforts made over the past 42 years to promote Islamic-Iranian culture, and the undeniable success of the revolution in this field, the cultural conditions of the country are currently far from the desired points and an important part of this distance is due to the inefficiency of the cultural system that in the current situation, the discussion of a fundamental change in the cultural structure of the country has become inevitable. Since a new and fateful topic has recently been raised by the Leader of the Revolution entitled "Revolutionary Reconstruction of the Cultural Structure of the Country", this article addresses a key issue of how to frame reconstruction-related designs, and most importantly, creating the necessary guarantees for the effectiveness of designs that can be produced in this respect, as well as has discussed the issue of reconstruction in terms of nature, assumptions, approaches, layers, foundations, goals, ends, steps and requirements. In addition, in this article, the focal point of reconstruction is introduced and the arena and thematic priorities of reconstruction are explained. Since the purpose of this article is to lay the groundwork for various studies and designs in the field of revolutionary reconstruction of the cultural structure of the country, the product of the article can significantly help to lay the groundwork in this field. Finally, the conclusion of this article is more about the separation of government duties from the popular sector and the transfer of an important part of the headquarters and the line of the cultural system to the people and revolutionary popular organizations as the focal point of reconstruction
Machine summary:
ازآنجاکه به تازگي مبحث جديد و سرنوشت سازي از ناحيه رهبر انقلاب با عنوان «بازسازي انقلابيٍ ساختار فرهنگي کشور» مطرح گرديده است ، اين مقاله ، با در نظر گرفتن يک مسأله کليدي در باب چگونگي چارچوب دهي به طراحي هاي مرتبط به بازسازي و از همه مهم تر، ايجاد ضمانت هاي لازم براي کارآمدي طرحهاي قابل توليد در اين زمينه ، موضوع بازسازي را از جهت ماهيت ، مفروضات، رويکردها، لايه ها، مباني ، اهداف، غايات، مراحل و الزامات موردبحث قرار داده است .
در اين جهت ، مسأله کليدي اين است که اولاً بدون شکل گيري يک چارچوب دقيق براي بازسازي، طراحي بازسازي در مسير صحيح و عالمانه اي پيش نرفته و به امري سطحي و تشريفاتي مبدل خواهد شد و ثانياً، بازسازي انقلابي ساختار فرهنگي کشور به چارچوبي نيازمند است که ضمن وفاداري به مباني فرهنگ اسلامي و همچنين گفتمان انقلاب اسلامي، از شفافيت و قدرت کافي براي ريل گذاري مناسب جهت طراحي هاي موردنياز براي بازسازي برخوردار بوده و کارآمدي اين طراحي ها را جهت رسيدن به تراز فرهنگي مطلوب مهيا کند.
البته نبايد از اين سخن به اين جمع بندي رسيد که انقلاب اسلامي طي ٤٢ سال گذشته هيچ توفيق فرهنگي نداشته و يا نظام فرهنگي در هيچ زمينه اي اثربخش نبوده است ، بلکه بحث در اينجاست که به رغم برخي توفيقات حاصل شده در طول چهار دهه سپري شده، اولاً، در حال حاضر ساختار فعلي به هيچ وجه پاسخگوي نيازهاي امروز و آينده نيست و ثانياً، هم اکنون فاصله وضع موجود با وضع مطلوب به اندازهاي رسيده که جز با يک بازسازي انقلابي نمي توان شکاف مزبور را جبران کرد.