Abstract:
رویکرد جامعه شناسانه به هنر بر این اصل استوار است که نه تنها هنرمند و اثر هنری دارای هیچ ذات منحصر بفرد، رازآمیز و یگانهای نیست، بلکه محصول زمینه و موقعیت اجتماعی میباشد. رویکرد فوق این امکان را فراهم میآورد تا بتوانیم به مطالعۀ جامعه شناختی دوگانۀ هنر عامه/هنر والا یا مشروع بپردازیم، لذا ما در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هستیم که اگر نظام دوگانۀ فوق به معنای تعریف «یکی» بر مبنای تفاوت با «دیگری» است، چگونه میتوان امکانی برای واژگونی رابطۀ فوق متصور شد؟ ما در این پژوهش از مفهوم هالۀ هنری والتر بنیامین و نظریۀ نمایشی جنسیت جودیت باتلر بهره میگیریم. این پژوهش با توجه به بازار خرید و فروش «اصل» آثار هنری در حراجیها و «نمونۀ» موتسارت نشان میدهد که ما در عصر تکثیر الکترونیکی با «افول هالۀ هنری» مواجه نبوده و مفهوم «هاله»، مفهومی «سیال» و وابسته به موقعیت است. این امر موجب آشکار شدن این واقعیت میشود که جایگاه فرد بین صنعتگر و هنرمند بودن، بسته به موقعیت در حرکت بوده و ناپایدار میباشد، این واقعیت به نوبۀ خود، کمک میکند تا به این نتیجه دست یابیم که اجراگری هویت عامه/نخبه، بسته به موقعیت بکار گرفته میشود و ما میآموزیم که به گونهای ایفای نقش کنیم که گویی عامه یا نخبه هستیم، از این رو «عامه» مفهومی سست و سیال است و دقیقأ به همین دلیل شاید بتوان امکان واژگونی نظام دو گانۀ فوق را فرض کرد و از این طریق راههای جدیدی به روی سیاست فرهنگی گشود.
Machine summary:
ir مقدمه دیوید انگلیس در نگاه جامعه شناسانه به هنر در همان ابتدا به تفکیک بین «هنر» و «جامعه - شناسی هنر» میپردازد، او عنوان میدارد که هیچ کس در اینکه نمایشنامه های شکسپر، تابلوهای ونگگ و موسیقی بتهون یک اثر هنری است هیچ تردیدی به خود راه نمیدهد، این بدین معنی است که گویی چنان پنداشته میشود که چیزی به نام «جوهر»١ هنر وجود دارد که به اعتبار واجد بودن یا عاری بودن از آن ، برخی آثار قطعأ هنری دانسته میشود و برخی خیر(رامین :١٣٩٣، ١٧) و چنین عنوان میدارد که همین امر -یعنی باور به چیزی به نام جوهر - درباره هنرمند نیز صادق است ، بدین معنی که هنرمند هم باید واجد چنین جوهری باشد که او را «هنرمند» یا « خالق اثر هنری» بنامیم .
بنیامین با استفاده از مفهوم هاله و علیه نظرات آدرنو و مارکوزه ، نشان میدهد که صورت های فرهنگی عامه پسند میتواند یک نیروی بالقوة رادیکال سیاسی برای توده داشته باشد و بر این عقیده است که فرهنگ عامه پسند از امر اجتماعی جدایی ناپذیر است (لش ،١٣٩٤: ٢٢٤) او آنرا امری رهایی بخش دانسته و از این طریق بر اهمیت وجایگاه « اثر » غیر هاله ای یعنی اثری که توسط عامه ، توده و مردم بوجود میآید در ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1 Essence مقابل اثر هاله ای و هنر والا استدلال میکند.