Abstract:
با توجه به رشد روزافزون آمارهای رسمی طلاق و آمارهای غیررسمی طلاق عاطفی و نارضایتی زوجین در دنیای امروز، جهان، نیاز به تحولی جدی در حوزههای نظری بهعنوان ضرورتی اجتنابناپذیر است. اکنون زمان آن رسیده تا با چشماندازی متفاوت بهبود روابط زناشویی را پیگیری کرد. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی مشاورة گروهی رشدمحور، بر بهبود رضایت زناشویی زن و اثر غیرمستقیم آن بر افزایش رضایت زناشویی همسران آنها بود. روش پژوهش، شبهآزمایشی و از نوع طرح دوگروهی ناهمسان با پیشآزمون ـ پسآزمون و گروه گواه بود. بخشی از نمونهها، شامل ۳۰ نفر زن متاهل و داوطلب در سنین ۳۰ تا ۴۰ سال بودند که گروه آزمایش در ۹۰ دقیقه مشاوره گروهی رشدمحور، به مدت ۱۲ جلسه شرکت کرده و پرسشنامه رضایت زناشویی را طی دو مرحله پیشآزمون ـ پسآزمون، تکمیل کردند. بخش دیگر نمونهها، همسران این زنان بودند که تنها پرسشنامه رضایت زناشویی را در همین دو مرحله پاسخ دادند. یافتهها حاکی از این است که مشاوره گروهی رشدمحور، بر رضایت زناشویی زنان و رضایت زناشویی همسران آنها، با استفاده از تحلیل کوواریانس معنادار شد. همچنین، ارتباط بین رضایت زناشویی زنان و رضایت زناشویی مردان و از طریق آزمون همبستگی پیرسون معنادار شد. در نتیجه، به نظر میرسد بتوان با بهکارگیری بستة مشاورة گروهی رشدمحور، که بر پایة تدبر بر سورههایی از قرآن کریم و فطرت الهی تمام انسانها ساخته شده، ضمن بهبود، زمینة افزایش رضایت زناشویی و استحکام خانواده را فراهم آورد.
Today, given the growth in official divorce statistics and unofficial statistics of emotional divorce and marital dissatisfaction, making a serious change in theoretical areas is an inevitable necessity. Now is the time to pursue the improvement of marital relations with a different perspective. The aim of this study was to determine the effectiveness of growth-oriented group counseling on improving women‟s marital satisfaction and its indirect effect on increasing the marital satisfaction of their spouses. The research method was quasi-experimental with a heterogeneous two-group design and pretest-posttest and control groups. A part of the sample consisted of 30 married female volunteers aged 30 to 40 years. The experimental group participated in 12 ninety-minute sessions of growth-based group counseling and completed the marital satisfaction questionnaire in two stages of pre-test-post-test. The other part of the sample included women who answered only the marital satisfaction questionnaire in these two stages. The results of the covariance analysis indicated that growth-oriented group counseling has a significant effect on marital satisfaction of women and their spouses. Also, the relationship between marital satisfaction of women and their spouses was significant through Pearson correlation test. As a result, it seems that it is possible to improve marital satisfaction and strengthen family ties by using a package of growth-oriented group counseling, which is based on contemplation on the Holy Quran chapters and the divine nature of all human beings.
Machine summary:
مطالعات دیگری که به صورت طولی در زمینة طلاق صورت گرفته، نشان میدهد که در قرن نوزدهم، تنها حدود ۵ درصد از ازدواجها به طلاق منجر میشد، ولی امروزه در قرن بیستم این رقم به ۵۰ درصد رسیده كه یکی از عوامل آن، افزایش انتظارات شخص از ازدواج است (پروین و همکاران، ۱۳۹۱).
بهرامی احسان و همکاران (1392 و 1395)، طبق پژوهشهای گستردهای، شش مدل افسردگی را براساس آیات، برخی از سورههای قرآن کریم مفهومپردازی کردهاند که شاملِ افسردگی تطفیفی (مطففین: 1-36)، افسردگی سرشکستگی (غاشیه: 1-26)، افسردگی مقایسهای ـ انزواطلبانه (عبس: 1-42)، افسردگی ولایتستیزی (محمد: 1-38)، افسردگی معنوی (طه: 112-135) و افسردگی ناشی از حقارت (فجر: 1-30) شده و در مطالعات کمّی نیز همة شش عامل بهعنوان عوامل مستقل تأیید شدهاند (فیاض و همکاران، 1394) درمان هریک از انواع ششگانة افسردگی، موجب بهبود روابط افراد میشود؛ بهبود افسردگی سرشکستگی، بهبود رابطه با خود، افسردگی معنوی؛ بهبود رابطه با خدا؛ افسردگی تطفیفی؛ بهبود رابطههای حق و تکلیفی، افسردگی ناشی از حقارت؛ بهبود رابطه با پدیدهها، افسردگی ولایتستیز؛ بهبود رابطه با ولی و مرجع باید و نباید، افسردگی مقایسهای انزواطلبانه و بهبود رابطه با دوستان میشود (فیاض و اخوت، 1397، ص 36-37).
یافتههای پژوهشی نیز نشان میدهد كه تعهد خانمها به انجام دستورات دینی و قرآنی بیشتر و متناسب با آن، زنان نسبت به مردان رضایت زناشویی بالاتری دارند (آقاپور و همکاران، ۱۳۹۰).