Abstract:
علم فقه و علم اخلاق، دو دانش اصیل اسلامیاند که تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارند و مکمل و متعاضد هم به حساب میآیند؛ چراکه هدف مشترکی را که همان امتثال اوامر الهی و تقرب به اوست، دنبال میکنند. امربهمعروف و نهیازمنکر، از جمله واجبات فقهیاند که اخلاق، جلوۀ ویژهای در آنها دارد. در واقع، این واجبات، بدون پشتوانۀ اخلاق عملاً تأثیر مفید و ماندگاری بر فرد و جامعه ندارند. در آیات قرآن کریم هم ضمن بیان ابعاد مختلف وجوب امربهمعروف و نهیازمنکر، بر حاکمیّت روح اخلاق بر آنها تأکید شده است. ازاینرو، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، درصدد بیان ارتباط همگنانه بین اخلاق و فقه در آیات امربهمعروف و نهیازمنکر است. در تبیین این ارتباط، بر محوریت تأثیرگذاری و حاکمیت اخلاق بر فقه تأکید میشود؛ همانگونه که دیگر آموزههای فقهی اسلامی نیز از چنین پیشینه و پشتوانهای برخوردارند.
The science of jurisprudence and the science of ethics are two original Islamic sciences that have a reciprocal effect on each other and are considered complementary; because they have a common purpose, which is to obey the divine commands and be close to Him. Enjoining the good and forbidding the evil are among the jurisprudential obligations in which morality has a special effect, without morality they do not have a useful and lasting effect on individuals and society. In the verses of the Holy Quran, while stating the various dimensions of the obligation of enjoining the good and forbidding the evil, it fully shows the dominance of the spirit of morality over them. Therefore, the present study, using a descriptive-analytical method, seeks to express the complementary relationship between ethics and jurisprudence in the verses of enjoining the good and forbidding the evil. Emphasizing this paradigm, in which the focus is on the influence and rule of ethics on jurisprudence, as well as other teachings of Islamic jurisprudence have such a background and support.
Machine summary:
رعایتنکردن این اصول و ارزشهای اخلاقی هنگام امربهمعروف و نهیازمنکر، نهتنها ما را به نتیجۀ مقصود که اصلاح متخلفان است نمیرساند، بلکه نتیجۀ عکس دارد و چهبسا باعث میشود فرد خاطی در اشتباه خود مصممتر شود و لجاجت ورزد.
در حالی که مقالۀ حاضر، آیات الاحکام امربهمعروف و نهیازمنکر را از نظر اخلاقی بررسی میکند و تمرکز آن، بر بیان ارتباط همگنانۀ فقه و اخلاق در این آیات است و ازهمینرو، کاری بدیع و جدید محسوب میگردد.
اولین قدم برای اینکه بتوان امربهمعروف و نهیازمنکر را در قالب اخلاق ادا کرد، شناخت اصول کلی اخلاقی و ارزشهای دینی اخلاقی این مسئله بر اساس آیات قرآن کریم است.
این بیان دربارۀ عملیاتیشدن امربهمعروف و نهیازمنکر و اصلاح جامعه بود، اما از طرفی، عمل به این واجب الهی همانند دیگر دستورهای پروردگار، ابتدا بر خود انسان تأثیر میگذارد و موجب رشد و استکمال او میشود.
بنابراین، تشخیص اینکه امربهمعروف و نهیازمنکر تأثیر خواهد داشت یا نه و اینکه چه تبعاتی ممکن است داشته باشد، به عهدۀ خود فرد است؛ اگر تشخیص دهد امر و نهی تأثیر ندارد، وجوب آن ساقط میشود و در صورتی که احتمال تبعاتی مانند وهن شریعت را بدهد، نهتنها وجوب آن ساقط میشود، بلکه این امر و نهی حرام است.
پس، برای تأثیرگذاری بیشتر، باید این دو فریضه و فضیلت را با رویکرد اخلاقی به انجام رساند؛ چراکه اگر اخلاق در اجرای امربهمعروف و نهیازمنکر نادیده گرفته شود، نهتنها بیاثر میشود، بلکه به عملی کاملاً خشک و ناهنجار تبدیل میشود و آثار نامطلوبی چون لجاجت و پرخاشگری به دنبال دارد.