Abstract:
این مقاله تلاش میکند بین نقش دستوری «بـ» در کنار فعل زمان گذشته در اطلس کنونی ایرانی غربی نو و اطلس تاریخی فارسی نو ارتباط برقرار کند و رفتار آماریِ این نشانه در متون قدیم را در پرتو رفتار آن در گونههای زبانیِ کنونی تفسیر نماید. در نمونهگیری تاریخیِ پژوهش حاضر، در قرنهای چهارم تا هفتم، 22 درصد از افعال زمان گذشتۀ دارای ساختمان ساده (غیرپیشوندی و غیرمرکب) با نمود کامل، پیشوند «بـ» داشتهاند، ولی در قرنهای بعد، این آمار بهتدریج افت کرده و نهایتا به صفر رسیدهاست. از سوی دیگر، در قرن کنونی، سطح بسیار بالایی از دستوریشدگیِ «بـ» در همین جایگاه در طیف وسیعی از گونههای زبانی ایرانی دیده میشود. نگارنده این دو پدیدۀ زبانی (رفتار تاریخی «بـ» و رفتار کنونی آن) را همسو میداند و معتقد است که روند واحدی از دستوریشدگی «بـ» برای نقش نشانۀ نمود کامل در زبانهای ایرانی غربی نو در جریان بوده که در گونۀ فارسی نوشتاری/ معیار، بهدلایلی برونزبانی یا درونزبانی بهتدریج متوقف شده و در تعدادی از گونههای ایرانی ادامه یافته و به سطح کنونی رسیدهاست.
The article tries to make a link between grammatical function of the prefix be- with past verbs in the current atlas of New West Iranian and the historical atlas of New Persian, and to interpret this marker’s historical statistics with respect to its behavior in today’s Iranian varieties. In the historical sampling of this research, 22% of past verbs of simple morphological structure (non-prefixed and non-complex) in 4th to 7th centuries had the prefix be-, but in the following centuries, its frequency decreased gradually, and eventually it disappeared. On the other hand, in the contemporary century, a very high level of grammaticalization of be- in the same position is observed in a wide variety of Iranian languages and dialects. The author looks at these two phenomena (the historical behavior of be- and its today’s behavior) in the same line, and believes that there has been a single path of grammaticalization of be- in progress in New West Iranian languages, but the written/standard variety of New Persian stopped this process for some external or internal reasons (contact with varieties without be-, and development of mi- as imperfective marker, respectively), while the process continued in some Iranian varieties to the current level.
Machine summary:
مراحل اوليۀ شکل گيري نشانۀ نمود کامل در مقطعي از فارسي نو: رهيافتي از اطلس زباني کنوني به اطلس تاريخي روح الله مفيدي ١ تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٠٣/١٤ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٠٧/٢٣ چکيده اين مقاله تلاش ميکند بين نقش دستوري «بـ» در کنار فعل زمان گذشته در اطلس کنوني ايراني غربي نـو و اطلس تاريخي فارسي نو ارتباط برقرار کند و رفتار آماري اين نشانه در متون قديم را در پرتو رفتـار آن در گونه هاي زباني کنوني تفسير نمايد.
در نمونه گيري تاريخي پژوهش حاضر، در قرن هاي چهارم تـا هفـتم ، ٢٢ درصد از افعال زمان گذشتۀ داراي ساختمان ساده (غيرپيشوندي و غيرمرکب ) با نمود کامل ، پيشـوند «بــ» داشته اند، ولي در قرن هاي بعد، اين آمار به تدريج افت کرده و نهايتا به صفر رسيده اسـت .
نگارنده اين دو پديدة زباني (رفتار تاريخي «بـ» و رفتار کنوني آن ) را همسو مـيدانـد و معتقد است که روند واحدي از دستوريشدگي «بـ» براي نقش نشانۀ نمود کامل در زبان هاي ايراني غربي نو در جريان بوده که در گونۀ فارسي نوشتاري/ معيار، به دلايلي برون زباني يا درون زباني به تدريج متوقف شده و در تعدادي از گونه هاي ايراني ادامه يافته و به سطح کنوني رسيده است .
٦- نتيجه گيري نخستين هدف گذاري اين پژوهش ، نشان دادن ابعاد کاربرد «بـ» با فعل گذشتۀ داراي نمود کامـل با تکيه بر نمونه گيري آماري از ٥٥ متن فارسي نو از قرن ٤ تا ١٤ بوده است .
The Evolution of Grammar: Tense, Aspect, and Modality in the Languages of the World, Chicago/London: The University of Chicago Press.