Abstract:
براساس نظر صدرالمتالهین نفس انسان موجود مجرد مثالی است که جسمانیهالحدوث و دارای مراحل و مراتب تشکیکی و وحدت در عین کثرت است. یکی از مراتب این موجود، بدن مثالی است. مقاله به روش توصیفی تحلیلی با هدف معرفی ویژگیهای بدن مثالی و نحوه ارتباط آن با بدن عنصری و نفس از نظر صدرالمتالهین نوشته شده است. در این تحقیق سعی شده هر آنچه صدرالمتالهین درباره بدن مثالی در آثار خود منعکس کرده به صورت منسجم و مرتب ارایه شود. بدن مثالی از نظر صدرالمتالهین، موجودی غیرمحسوس به حواس ظاهر، فناناپذیر، ملازم نفس و مانند تمثالی، حاکی از ملکات و ذاتیات نفس است. این بدن متحد با نفس و بدن اصلی اوست؛ به این معنا که نفس اولا و بالذات مدبر آن و متصرف در آن است و در زندگی دنیوی، برزخی و اخروی با انسان خواهد بود.
According to Sadr al-Muta'allehin, the soul of man is an abstract ideal being that is corporeal and has stages and levels of analogicity and unity at the same time as multiplicity. One of the levels of this being is the ideal body. Using the descriptive-analytical method, the present paper seeks to introduce the characteristics of the ideal body and how it relates to the elemental body and soul according to Sadr al-Muta'allehin. This research coherently and systematically presents all that Sadr al-Muta'allehin has stated about the ideal body in his works. According to Sadr al-Muta'allehin, the ideal body is invisible, immortal, and attached to the soul; it iconically indicates the properties and essences of the soul. The ideal body is united with the soul and the main body in the sense that the soul firstly and foremostly manages and governs the ideal body, and will be with man in the worldly life, purgatory (Barzakh) and the hereafter.
Machine summary:
این معنای از وساطت روح بخاری برای ارتباط بدن با نفس که براساس نگاه صدرالمتألهین به نفس بیان شد، به اشکالهایی که به دوگانهانگاری دکارتی وارد است دچار نمیشود (عبودیت، 1394، ج3، ص308)؛ بلکه به نظر میرسد روح بخاری صرفاً عنوانی است که صدرالمتألهین آن را از طبیعیات وام گرفته است تا با آن به مرتبهای از نفس اشاره کند که در مرز بین مجرد و مادی قرار دارد و او آن مرتبه را براساس جسمانیةالحدوث بودن و حرکت جوهری آن اثبات کرده است (موسوی، 1396، ص225).
او تأکید میکند که اساساً نفسیت نفس بهخاطر این است که مدبر بدن و متصرف در آن است؛ ولی بدن اصلی نفس که تصرف در آن ذاتی نفس و بدون واسطه است، همان بدن مثالی است که با آن ترکیب اتحادی دارد (صدرالمتألهین، 1981، ج 9، ص281؛ همو، 1360الف، ص335و88؛ معلمی، 1394، ج 2، ص410).
چنانکه خود صدرالمتألهین در جای دیگر تأکید کرده که اضافۀ نفس به بدن مثالی، اضافۀ فاعلیت و ایجاد است، نه تدبیر و تصرف (صدرالمتألهین، 1981، ج 9، ص18و27)؛ و در جای دیگری گفته است تسخیر بدن مثالی، ذاتی نفس است؛ زیرا این بدن قوهای است که از نفس در مقام مباشرت با جسم ناشی میشود و تسخیر بدن عنصری توسط نفس قسری است (صدرالمتألهين، 1360الف، ص87).
عبارت بالا صراحت دارد در اینکه صدرالمتألهین علاوه بر اتحاد نفس با بدن عنصری که در جاهای دیگری آن را بیان کرده است، به اتحاد آن با بدن مثالی نیز معتقد بوده است.
روح بخاری نیز عنوانی برای مرتبهای از نفس است که مرز بین بدن عنصری مادی و بدن مثالی مجرد است.