Abstract:
مهجوریت قرآن کریم در قوم پیامبر اکرم موضوع آیه 30 سوره فرقان و از شکایات آن حضرت از ایشان در روز قیامت و در پیشگاه خدای سبحان است. امروزه بیشتر مفسران، واژه «مهجوراً» را بهمعنای «متروک» و معانی مترادف آن دانستهاند، ولی در گذشته معنای «سخن ناپسند»، «هذیان» و مانند آن نیز ترجمه شده است. در معنایی نزدیک به معنای اخیر، «مورد ناسزا و یا تمسخر واقعشدن» را نیز مطرح کردهاند. مؤلفان تفسیر فارسی مشهور به «ترجمه تفسیر طبری» امّا، این واژه را بهمعنای شاذ «بریده» دانستهاند که با توجه به تقدّم تألیف آن نسبت به تفاسیر متأخر، و نیز با توجه به وجود تعارضات آشکار در ابعاد مختلف دو معنای نخست، این معنا نیز درخور تحقیق است. پژوهشهای موجود درباره آیه مورد بحث، با قبول معنای «متروک» و بدیهی دانستن آن، بدون اشاره به سایر معانی، به حواشی و ابعاد ترک قرآن پرداختهاند و تاکنون پژوهشی در واکاوی معنای واژه «مهجوراً» و ردّ و قبول معانی مطرحشده صورت نگرفته است. تحقیق حاضر، آرای لغویان و مفسران درباره معنای واژه «مهجوراً» در آیه مورد بحث را با روشی توصیفی- تحلیلی، نقل و تحلیل نموده و ضمن رویکردی انتقادی به آن آراء، با استعانت از قرینه متصل سیاق و قرینه منفصل روایات، معنای «بریده» را در مفهوم «قرآن جداشده از اهلبیت» تبیین نموده است.
Abandonment of the Holy Qur’an in the people of the Holy Prophet is the subject of verse 30 of Surat al-Furqan and one of his complaints against them on the Day of Judgment and in the presence of God Almighty. Today, most commentators have considered the word mahjuran to mean “abandoned” and its synonymous meanings, but in the past, it has been rendered as meaning “indecent speech”, “delusion” and the like. In a sense close to the latter, it has also been referred to as “being insulted or ridiculed.” The authors of the Persian commentary known as “Tarjuma-yi tafsir-i Tabari”, however, have considered this word to have the broad meaning of “separated; cut off” (burida), which due to the precedence of its authorship over the later commentaries, and also due to obvious conflicts in different dimensions of the first two meanings, this meaning is also worth researching. The existing researches on the verse in question, by accepting the meaning of “abandoned” and considering it as obvious, have dealt with the margins and dimensions of deserting the Qur’an without referring to other meanings, and so far no research has been done to analyze the meaning of the word mahjuran. The present study has analyzed the opinions of lexicographers and commentators on the meaning of the word mahjuran in the verse in question in a descriptive-analytical manner and while taking a critical approach to those opinions, using the connected context and separate analogy of narrations, the meaning of “separated” has been explained in the concept of “the Qur’an separated from the Ahl al-Bayt (A.S.)”.
Machine summary:
«کلام مهجور» امّا از نظر لغت دانان همان هذيان است (ابن منظور، ١٤٠٥: ٢٥٣/٥؛ زبيدي، ١٣٩٤: ٤٠٠/١٤) پيرامون آيه مورد بحث نيز برخي از لغويان ، لفظ «مهجوراً» در آيه شريفه را به معناي متروک دانسته اند.
از طرفي، اگر محل شکايت ، دنيا و زمان آن ، حيات رسول خدا تصور شود، سه ايراد وارد ميشود: نخست اينکه گزارشي از تعذيب مشرکان در اين دوره زماني به ما نرسيده و دوم ، بعيد است که خداوند به جاي استجابت دعاي خاتم پيامبران خود، از تعذيب مشرکان صرف نظر نموده و آن حضرت را تسليت گويد، در حالي که نفرين پيامبري چون نوح را بلافاصله اجابت نمود؛ آنجا که عرض کرد: «رب لا تذر علي الأرض من الکافر ين ديارا»؛ (نوح /٢٦) و سوم ، گزارش هايي است که از منش پيامبر اکرم مبني بر تحمل شدايد و اجتناب از نفرين امت رسيده ؛ نظير گزارش مجلسي از نقل أنس ، ابن عباس ، قتاده و ربيع که طي آن ، پيامبر همواره دعاگوي ظالمان بوده و ميفرمود: «أّللهم اهدَ قومي فإّنهم لا يعلَمُون ».
اين تفسير با معناي متروک سازگار است ، اما دو ايراد بر آن وارد ميشود: نخست اينکه بايد تمام رواياتي که معناي هذيان و مانند آن را بيان نموده اند رها کرد؛ زيرا اين اتهام نه از سوي مسلمانان و بلکه از سوي کافران وارد شده است ، و دوم ، انطباق مسلمانان بياعتنا به قرآن با سياق پسيني آيه مورد بحث ، که موارد شکايت پيامبر را مجرمان و دشمنان آن حضرت دانسته و فرموده : «وکذلک جعلنا لکل نبي عدوا من المجرمين » (فرقان : ٣١)، ناممکن است .