Abstract:
در میان فیلسوفان معاصر اسلامی، علامه محمدحسین طباطبایی، فیلسوفی است که در زمینههای ابداع موضوعات جدید، پرورش شاگرد و تألیف کتب فلسفی، فعالیت چشمگیری داشته است. نظریه اعتباریات، از ابتکارات علامه طباطبایی است که آن را در بستر سنت فکری اسلامی ـ ایرانی عرضه کرد. او این نظریه را نخستینبار در رسائل سبعه مطرح ساخت و سپس تبیین و تحلیل این نظریه را در آثاری چون رساله الانسان فی الدنیا، حاشیه بر کفایه، تفسیر المیزان و کتاب نهایة الحکمة آورد. در این راستا علامه طباطبایی نظریه اعتباریات را در حوزههای متعددی چون علمالنفس، حرکت ارادی، معرفتشناسی، کلام، تفسیر، فلسفه سیاسی، فلسفه اجتماعی، معرفتشناسی اجتماعی، فلسفه حقوق، فلسفه فقه، انسانشناسی و اخلاق به کار گرفت. در این مقاله سعی شده است ضمن توجه به مبادی هستیشناختی و معرفتشناختی علامه طباطبایی، مفاهیم، اقسام و خاستگاه نظریه اعتباریات شرح داده شود.
Machine summary:
اعتباریات از مسائل مهم فلسفه جدید اسلامی و نیز علم اصول است که به امور اعتباری و قراردادها و قواعد اجتماعی، به عنوان یکی از مسائل اساسی فلسفی و از ضروریات ناگزیر زندگی اجتماعی بشر میپردازد.
نهتنها اندیشمندان اسلامی با رویکرد توحیدگرا و هستیشناسی توحیدی به این موضوع توجه دارند، بلکه مکاتب مختلف فکری علوم انسانی و اجتماعی مغربزمین نیز درباره آن بحث میکنند که تفسیرگرایی یکی از برجستهترین آن امور است.
در همین زمینه، علامه ابتدا در یکی از تعلیقههای خود بر بخشی از سخن مرحوم آخوند، مقّسم را «موجودات خارجی» قرار میدهد و آنها را دو قسم میکند: اول آن که دارای «صورت» و «مطابق» در خارج است، مانند جواهر و دستهای از اعراض؛ دوم آن که صورت و مطابق در خارج ندارد، بلکه از «حیثیات»، موجودی است که صورت و مطابق خارجی دارد که از این قسم، به «موجود به وجود منشأ انتزاع خود»، مانند مقوله «اضافه» [یاد میشود] (صرامی، 1385: 244).
بنابراین مفاهیم اعتباری، برگرفته از متن خارج هستند، بدون اینکه رابطه تولیدی و زاینده میان آنها وجود داشته باشد که «دومی، اولی را بزاید»، بلکه همانگونه که مرحوم علامه طباطبایی نیز تصریح کرده است: «این ادراکات و مفاهیم، ارتباط تولیدی با ادراکات و علوم حقیقی ندارند» (طباطبایی، 1365، ج2: 161).