Abstract:
در تاریخ تفکر اجتماعی مفسران مسلمان، رویکرد انتقادی یکی از وجوه برجسته آن بوده است و اساساً بنیاد تفسیر اجتماعی را نگاه انتقادی به وضعیت موجود جامعه اسلامی و عوامل بیرونی و درونی اثرگذار بر آن شکل میدهد. این پژوهش، رویکرد انتقادی تفسیر المیزان به جامعه و فرهنگ غرب را بازخوانی میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که المیزان چگونه رویکرد انتقادی خود به غرب را پی میگیرد؟ مؤلف این تفسیر گرانسنگ، در تبیین مسئله عقبماندگی جهان اسلام، با توجه به نقش فرهنگ غرب در این فرایند، بخش زیادی از مباحث را به تحلیل و بررسی انتقادی فرهنگ غرب و مبانی و اهداف و پیامدهای آن اختصاص داده است. از نگاه ایشان، فرهنگ غرب بر مبادی معرفتی مادیگرایانه استوار شده است و درصورتیکه مبنای رفتار اجتماعی انسان قرار گیرد، بنیان جامعه را به تباهی کشانده، زیانهای فراوانی را بر جوامع بشری تحمیل میکند که گسترش مفاسد اجتماعی، فاصله طبقاتی، جنایات سازمانیافته از آن جمله است.
Machine summary:
پيشرفت هاي علمي و فني چشم نواز و حس پسند دنياي غرب موجب شده بسياري از جوامع اسلامي، به ويژه نخبگان آن ، به ستايش از فرهنگ غرب بپردازند و ضمن دفاع از الگوهاي نظري و به طور خاص نظريه هاي اجتماعي و شيوه زندگي غرب ، جامعه خويش را به پيمودن آن مسير دعوت کنند و باآنکه غرب نقش اساسي در عقب ماندگي جهان اسلام داشته است ، برخي نويسندگان به جاي انتقاد از غرب ، به تبرئه آن پرداخته و اسلام را عامل اين عقب ماندگي معرفي کرده اند.
در اين راستا و در آغاز، ضمن اشاره به انسان شناسي الميزان که مدار گفت وگوي انتقادي آن را شکل ميدهد، ارزيابي انتقادي آن درباره مبادي معرفتي فرهنگ غرب بحث ميشود و در امتداد آن ، بازتاب اين مباني در ابعاد مختلف خرافه گرايي فرهنگ غرب ، ناکارآمدي قوانين اجتماعي برخاسته از آن مبادي، اباحه گرايي ناشي از آن مبادي، توحش ناشي از آن مبادي، و نيز نقش غرب در عقب ماندگي جوامع ديگر، به ويژه جوامع اسلامي، صورت بندي و بازخواني ميشود.
ازاين روست که ارزيابي قوانين اجتماعي و به طور کلي، فرهنگ و نظام معنايي حاکم بر جامعه ، بايد با معيار ذکرشده صورت پذيرد و الميزان نيز از همين منظر و براساس نظام ارزشي مبتني بر فطرت ، به نقد غرب ميپردازد که ادامه مقاله بر اين محور سازمان يافته است .
مؤلف الميزان از همين منظر به نقش تخريب گرانه فرهنگ غرب درباره جامعه اسلامي ميپردازد و نقش سيطره عقلانيت غربي را به عنوان عامل مهم عقب ماندگي جهان اسلام ، اين گونه بيان ميکند: در دوران ما، از نفوذ دين در جامعه کاسته شده و هوا و هوس مادي در دل ها نفود کرده است .