Abstract:
فیزیکالیسم مدعی است تمام واقعیتهای جهان، فیزیکی هستند. برهان معرفت، فیزیکالیسم را نمیپذیرد؛ زیرا معتقد است هنگام تجربۀ پدیدههای جهان، معرفتی برای شخص حاصل میشود که از جنس دانش فیزیکی نیست. فرضیۀ توانایی عقیده دارد آنچه هنگام تجربه حاصل میشود از جنس دانش فیزیکی جدید نیست؛ بلکه به بروز تواناییهای سهگانۀ تشخیص، تخیل و یادآوری در شخص منجر میشود؛ پس برهان معرفت ناکارآمد است. مسئلۀ پژوهش این است که آیا فرضیۀ توانایی بهعنوان مدافع فیزیکالیسم راهحلی واقعی در مقابل برهان معرفت قلمداد میشود. هدف پژوهش، حمایت از فرضیۀ توانایی است. این پژوهش نشان میدهد در مرحلۀ تجربهکردن نوعی معرفت پدیداری برای شخص حاصل میشود که مبتنیبر معرفت گزارهای پیشین اوست؛ پس معرفت به علوم فیزیکی منحصر نیست و بهاینمعنا، فرضیۀ توانایی نادرست است؛ اما معرفت پدیداری پس از آن به دانستن چگونگی و بروز تواناییهای سهگانۀ مندرج در فرضیۀ توانایی بدل خواهد شد؛ درنتیجه، فرضیۀ توانایی بهرغم درستبودن قادر به رد برهان معرفت نیست و ازاینرو، فیزیکالیسم نادرست است.
Physicalism claims that the world is physical. The Knowledge argument does not accept physicalism because it claims that when experiencing the phenomena of the world, the knowledge obtained for a person is not physical. The ability hypothesis holds that what is gained through experience is not new physical knowledge but leads to the emergence of three abilities to recognize, imagine, and remember in the person and therefore the Knowledge argument is ineffective. The research question is whether the ability hypothesis as a defender of physicalism is considered a real solution to the knowledge argument? The research aims to support the ability hypothesis by adopting a new approach while believing that the knowledge argument is correct. In this research, it will be shown that in the experience stage, a kind of phenomenal knowledge is obtained for the person which is based on the knowledge of his previous proposition. Therefore, knowledge is not limited to the physical sciences, and in this sense, the ability hypothesis is incorrect. The ability hypothesis, despite being correct, has not been able to disprove the knowledge argument, and therefore physicalism is incorrect.
Machine summary:
فرضیۀ توانایی عقیده دارد آنچه هنگام تجربه حاصل میشود از جنس دانش فیزیکی جدید نیست؛ بلکه به بروز تواناییهای سهگانۀ تشخیص، تخیل و یادآوری در شخص منجر میشود؛ پس برهان معرفت ناکارآمد است.
این پژوهش نشان میدهد در مرحلۀ تجربهکردن نوعی معرفت پدیداری برای شخص حاصل میشود که مبتنیبر معرفت گزارهای پیشین اوست؛ پس معرفت به علوم فیزیکی منحصر نیست و بهاینمعنا، فرضیۀ توانایی نادرست است؛ اما معرفت پدیداری پس از آن به دانستن چگونگی و بروز تواناییهای سهگانۀ مندرج در فرضیۀ توانایی بدل خواهد شد؛ درنتیجه، فرضیۀ توانایی بهرغم درستبودن قادر به رد برهان معرفت نیست و ازاینرو، فیزیکالیسم نادرست است.
این دانستن چگونگی جدید است، نه دانستن اینکه جدید؛ بنابراین، مطابق با عقیدۀ آنها واقعیت این است که وقتی ماری برای نخستینبار رنگ قرمز را تجربه میکند، کشف اصیلی انجام میدهد که فیزیکالیسم را تهدید میکند، زیرا چنینکشفی کاملاً با این ادعا سازگار است که وقتی او در اتاق بوده است دانش کامل فیزیکیاش موجب نوعی معرفت واقعی برای او می شود که شامل تجربه دیگران هنگام دیدن چیزهای قرمز میشود.
درواقع، دانستن چگونگی ماری درون اتاق یا بیرون از آن هر دو نمونهای از دانستن اینکه و معرفت گزارهای هستند؛ یعنی ماری زمانی میتواند نسبت به تجربۀ رنگ قرمز معرفت داشته باشد که بداند کدام روش به شیوۀ بازنمود و نمایش برای انجام این کار وجود دارد و شناخت و آگاهی نسبت به این روش نیازمند دانستن اطلاعات هست؛ بنابراین، ماری در بیرون از اتاق، معرفت جدیدی کسب کرده است که از نوع معرفت گزارهای است (Settembrino, 2013: 10).