Abstract:
پژوهشها نشان میدهند زبان علمی علاوه بر برخورداری از واژگانی اختصاصی، حائز ویژگیهای نحوی و ساختاری است که آن را از زبان عمومی منفک میسازد. در این میان، متون دانشگاهی نقش بهسزایی در شناسایی این ویژگیها و استخراج الگوهای بسامدی از ساختارهای زبانی دارند. لذا، پژوهش حاضر جهت بررسی الگوهای انسجامبخشی به متن مطابق با انگاره انسجامی مطرح در دستور نظاممند نقشگرا با هدف کاربرد در آموزش زبان فارسی برای اهداف دانشگاهی انجام پذیرفت. در این راستا، در پیکرهای از متون دانشگاهی در دو رشته علوماجتماعی و زیستشناسی که به ترتیب مشتمل بر حجمی با 21133 و 19131 واژه بودند، الگوهای انسجامبخش استخراج گردید. نتایج نشان داد در سطح واژگانی، عناصر تکرار، باهم-آیی، شمول معنایی، تضاد و هممعنایی و در سطح دستوری، عناصر ارجاع، جانشینی و حذف، از عوامل انسجام در فارسی علمی هستند که آزمون آماری کای-دو رابطه معنیدار تفاوت توزیع و فراوانی این عناصر را تأیید کرد. نتایج حاصل بدین قرار بود که بهطور کلّی، در زبان فارسی علمی عناصر واژگانی بیش از عناصر دستوری در انسجام متون نقش دارند. همچنین مشخص شد در سطح واژگانی دو عنصر باهمآیی و تکرار به ترتیب در متون علوماجتماعی و زیستشناسی و در سطح دستوری نیز دو عنصر ارجاع شخصی در متون علوماجتماعی و ارجاع اشارهای در زیستشناسی حائز بیشترین کاربرد معنیدار بودهاند. نتیجه دیگر، کاربرد کمتر عنصر حذف در هر دو گونه علمی نسبت به سایر عناصر بود. در پایان، الگویی بسامدی از حضور عناصر انسجامبخش در هریک از گونههای علمی بهدست آمد.
Research shows that scientific language, in addition to having specific vocabulary, has syntactic and structural features that distinguish it from general language. academic texts play an important role in identifying these features and extracting frequency patterns from linguistic structures. Therefore, the present study was conducted to investigate the patterns of coherence to the text in accordance with the coherence concept proposed in the systematic orthographic system with the aim of application in Persian language teaching for academic purposes. So a corpus of academic texts in the two disciplines of social sciences and biology, which consisted of a volume of 21133 and 19131 words, respectively, coherent patterns were extracted. The results showed that at the lexical level, the elements of repetition, co-occurrence, semantic inclusion, contradiction and synonymy and at the grammatical level, the elements of reference, substitution and omission are among the factors of coherence in scientific Persian. Dar confirmed the difference in distribution and frequency of these elements. The results showed that, in general, in scientific Persian language, lexical elements play a greater role in the coherence of texts than grammatical elements. It was also found that at the lexical level, the two elements of concurrence and repetition in the social sciences and biology texts, respectively, and at the grammatical level, the two elements of personal reference in the social science texts and reference references in biology are the most used. Another result was less use of the element of omission in both scientific disciplines than in other elements.
Machine summary:
ازاين رو، نظر به برخورداري زبان علم از ساختار و سبک نگارشي ويژه ، همچنين ، هدف مهم آموزشي که در فارسي براي اهداف دانشگاهي دنبال ميشود، توجه به سنجش کيفي متون آموزشي و هم سويي آن ها با ويژگيهاي متني گونه هاي علمي فارسي در کنار توجه به واژه و اصطلاحات تخصصي و نيز آموزش هدفمند ابزارها و عناصر متن سازي در کلاس هاي نگارش زبان فارسي سطوح پيشرفته پر اهميت جلوه ميکند، البته ، بايد بدين مهم نيز توجه شود که فارسيآموزان بلافاصله پس از پايان دوره ي آموزش فارسي با اهداف دانشگاهي وارد رشته ي تخصصي در مراکز دانشگاهي ميشوند و تحت آموزش با متون تخصصي قرار ميگيرند که اين موضوع خود بر اهميت نقش اين کتاب ها در آماده سازي هر چه بهتر فارسيآموزان براي مواجهه با متون دانشگاهي ميافزايد.
ازاين رو، در پژوهش حاضر درصدد برآمديم ويژگيهاي متني زبان فارسي را از منظر عناصر انسجام بخش در دو گونه ي علمي دانشگاهي، مطابق انگاره ي هليدي و حسن (١٩٧٦ ,Hassan &Halliday ) در دستور نظام مند نقش گرا (functional systematic grammar) در دو سطح واژگاني و دستوري موردمطالعه قرار دهيم و به الگوهاي انسجامي در اين گونه ها دست يابيم .
لذا درنظر گرفتن پيکره هايي از علوم اجتماعي و زيست شناسي از دو گروه علوم انساني و علوم پايه و ديدگاه مقايسه اي درپيش گرفته شده در پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن حجم ٤٠٢٦٤ واژه و ١٥٥٣ جمله اي بيشک ما را به درک جامع تري از سازوکارهاي انسجام بخشي در انواع مختلف علوم رسانده و نتايج به صورت متقن قابليت تعميم دهي به ساير متون را دارد که از اين جهت مطالعه ي حاضر نوآوري محسوب ميشود.