Abstract:
مقولۀ ادبیات در آثار بوردیو ، جایگاه بسیار مهمی به خود اختصاص داده است: مفهوم میدان او برای اولین بار دربارۀ ادبیات بهکار رفت. در حالیکه جامعترین و نظاممندترین، نظریۀ پردازیاش دربارۀ مفهوم میدان در کتاب قواعد هنر دیده میشود؛ این کتاب به ادبیات و هنر میپردازد. به راستی چه تبیینی میتوان برای ارتباط و مناسبتِ این موارد با مطالعۀ نظری بوردیو در نظر گرفت؟ علاقۀ بوردیو به هنر و ادبیات در نگاه اول شاید تا اندازهای، تعجبآور و دور از ذهن به نظر برسد اگر جامعهشناسی فرهنگ بوردیو را در محدودترین و سختگیرانهترین معنا، صرفاً جنبهای از مطالعۀ وسیعتر او دربارۀ نظریۀ عام «جهان اجتماعی» قلمداد کند.در بخش اول این مقاله برای تبیین اینکه چرا بوردیو این موارد را انتخاب کرد و زمینۀ ملی و بینالمللی را که از خلال آن، نظریهاش ساخته شده است، بررسی خواهیم کرد. من نشان خواهم داد که در فضای روشنفکری فرانسه و بهطور خاص در این دوره، ادبیات، موضوعِ (پدیده) نظریِ محوریای بوده است. در زمینۀ بینالمللی نیز توجهی که به ادبیات مبذول میشود، از طریقِ اهمیت پدیدهها به لحاظ نمادین در سنت نظری معاصر توجیه میشود.
LITERATURE HOLDS a very important place in Pierre Bourdieu’swork: his notion of field was first applied to literature, while the mostcomplete and systematic presentation of his theory of fields is to befound in The Rules of Art, a work devoted to art and literature. What explanationcan be given for the relevance of these objects to Bourdieu’s theoreticalwork? His interest in art and literature may appear somewhatsurprising and improbable at first sight when one considers that for Bourdieuthe sociology of culture, in the strictest sense of the term, was just one aspectof a much vaster project: a general theory of the ‘social world’.In order to explain Bourdieu’s choice of object, in the first part of thisarticle I will consider the national and international context within whichhis theory has been built. I will show that in the French intellectual space,particularly in that period, literature was a central theoretical object. In theinternational context, the attention paid to literature was justified by theimportance given to the symbolic phenomena in the main contemporarytheoretical traditions.
Machine summary:
این مقاله ترجمه ای است از Bourdieu’s Work on Literature Contexts, Stakes and Perspectives Theory, Culture & Society 2006 (SAGE, London, Thousand Oaks and New Delhi),Vol. 23(6): 135–155 ٢ فارغ التحصیل دکتری جامعه شناسی.
ادبیات به مثابه پدیده ای نظری در میدان روشنفکرانه فرانسه در ابتدای دهه ١٩٦٠ برای فهم جایگاهی که تحقیقات ادبی در آثار بوردیو تصاحب کرده اند، لازم است تا علاقه خاص روشنفکران فرانسوی نسبت به هنر و ادبیات مطمح نظر قرار گیرد.
یکی از دلایل پنهانی درباره موفقیت نظریه هایی که از چارچوب ساختارگرایان در ادبیات استفاده میکنند، این بود که به رغم تداومی که سیما و قالب انقلابی این دیدگاه را کم ارزش میکند اما آن را به گونه ای سنتی خوانش درونی پیوند میدهد که در مطالعات ادبی بسیار مشهور و متداول هستند؛ ازآن رو که آن ها از تقدس اثر و مفسرانش به واسطه زدودن زمینه تاریخی - اجتماعی تولیدِ فرهنگی حمایت میکردند.
کتاب قواعد هنر نشان میدهد که در فرانسه از قرن نوزدهم به بعد، خودمختارترین بخش تولیدکننده مانند یک «جهانِ مجزا» فعالیت میکند: یک اقتصاد وارونه یا یک پاد اقتصاد که در همه سطوح (قاعده ها، نهادها، عوامل ، سلسله مراتب و سهم ها) به صورت نظام مند مخالف قطب وابسته یا تحت سلطه است - که در آن منطق بازار، غالب است - بوردیو توجه زیادی بدین مسئله مبذول داشت زیرا یکی از اهدافش ، ابطالِ نظریه های انسان شناسی فایده گرا و «اقتصادی» بود.
(1977) ‘La production de la croyance: contribution à une économie des biens symboliques’, Actes de la recherche en sciences sociales 13: 3–43.