Abstract:
پایهگذاران رویکرد جدید علمی، از فرانسیس بیکن و آگوست کنت گرفته تا پیروان حلقه وین در قرن بیستم، معتقد بودند تجربه بهخصوص در طبیعیات، تنها روش معتبر برای شناخت، بررسی و تعبیر حقایق است. البته توسعه تدریجی ابزار مدرن پس از انقلاب صنعتی نیز عامل قدرتمندی بود که تقویت این نگاه تجربهگرایانه را در پی داشت. در نیمه دوم قرن بیستم برخی فلاسفه علم و دانشمندان علوم اجتماعی این دیدگاه را به چالش کشیدند و تلاش کردند با مطرح کردن نقش پیشفرضها و نیز تأثیر ساختارها و عوامل غیرتجربی در علوم طبیعی نوین، نشان دهند نگاه انحصاری به تجربه بهعنوان تنها روش شناخت و تفسیر حقایق، خدشهپذیر است؛ چنانکه امروزه، تصویر سنتی علم بهعنوان امری صرفاً تجربی، اعتبار خود را از دست داده است. این مقاله با استفاده از کوششهای برخی فیلسوفان و جامعهشناسان معرفت و نیز شواهد موجود در فضای تحقیقات علمی، تلاش میکند برخی عوامل و جریانهای اقتصادیـ جامعهشناختی تأثیرگذار بر پیشبرد علوم طبیعی جدید را استخراج و بررسی کند؛ عواملی که نبود برخی از آنها در فضای علمی قرون اخیر میتوانست مسیر متفاوتی را در جهتگیری این علوم ایجاد کند.
Positivist approach, in modern natural science, believes experience as unique way to the natural sciences. This approach has faced over recent centuries with general acceptance so that the progress of the natural sciences owe this approach was considered. This view was challenged in the second half of the twentieth century and some philosophers of science as well as social scientists tried to show the role of defaults and the impact of non-empirical factors in modern natural science; as of today, the traditional image of science as merely empirical, his credibility is lost. This paper uses the attempts by some philosophers and sociologists of knowledge and evidence in the scientific research area, trying to extract and examine sociological factors in the form of social, political and cultural factors, affecting the advancement of modern natural science; factors that their lack, in recent centuries scientific space could create a different path in the direction of these sciences.