Abstract:
اگر مدیران شهرداری مسئولیتپذیر بوده و انضباط مالی وجود داشته باشد و تمام امور شهرداری به نوعی شفاف شود، قطعا اعتماد مردم و به تبع سرمایه اجتماعی افزایش مییابد و همین امر موجب تسهیل پیشبرد امور شهری می شود. سرمایه اجتماعی، مفهوم نوینی است که امروزه در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع مدرن مطرح گردیده است. طرح این رویکرد در بسیاری از مباحث اقتصادی (علاوه بر حوزه های فرهنگی- اجتماعی)، نشاندهنده اهمیت نقش ساختارها و روابط اجتماعی بر متغیرهای اقتصادی و توسعه جامعه است. سرمایه اجتماعی عمدتا مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی بوده و شناسایی آن به عنوان یک نوع سرمایه چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت شهرها و سازمانها، میتواند شناخت جدیدی را از نظام های اقتصادی - اجتماعی ایجاد کرده و مدیران را در هدایت بهتر کلان شهرها یاری کند. سرمایه اجتماعی و فیزیکی در شهر، زیربنای عدالت اجتماعی میباشد و مطالعه و تحلیل تغییرات اجتماعی و اقتصادی و رابطه آن با ساخت فضایی شهر مورد تاکید در مباحث شهر و شهرسازی است. از این رو باتوجه به اهمیت موضوع هدف این پژوهش بررسی نقش شهرداری و مدیریرت شهری در ارتقا سرمایه اجتماعی شهروندان است
Machine summary:
نقش شهرداري و مديريت شهري در ارتقاء سرمايه اجتماعي شهروندان محمد کاظم عندليب مقدم دانشجوي کارشناسي ارشد جامعه شناسي، رئيس اداره اجتماعي، شهرداري بيرجند، ايران چکيده اگر مديران شهرداري مسئوليت پذير بوده و انضباط مالي وجود داشته باشد و تمام امور شهرداري به نوعي شفاف شود، قطعا اعتماد مردم و به تبع سرمايه اجتماعي افزايش مييابد و همين امر موجب تسهيل پيشبرد امور شهري مي شود.
اين بياعتمادي در سطح مياني اهميت بيشتري مييابد، به طوري که احتمالا موجب تعارض بين گروهي شده که جنبهي محلي و منطقه اي داشته ولي در کوتاه مدت عموميت نخواهد يافت (محمديان و وهاب زاده ، 135 ١٣٩١) هنگامي که مديران و کارگزاران امور در سازمان هاي دولتي مورد اعتماد شهروندان باشند، ميتوانند از مهارت ها و آزادي عمل و استقلال خود براي افزايش کارايي و اثربخشي سازماني استفادهي منعطف تري کنند.
چرا که با دخالت مردم در انجام طرح ها از يک سو مردم در سود و زيان طرح ها شريک ميشوند و همين عاملي براي بالارفتن تعهد و مسئوليتپذيري در افراد ميشود و از سوي ديگر افزايش مشارکت مردم ، دستگاه هاي عريض و طويل دولت که بخش عمده درآمدها را به خود اختصاص داده ، را محدود کند و با واگذاري مسئوليت ها به مردم امکان رشد و تحول آنها را فراهم ميکند (مهندسين مشاور شارمند، ١٣٨٧) نتيجه گيري: به دليل عدم توجه طرح هاي توسعه شهري به ابعاد مختلف محيط زندگي شهري، اين طرح ها نه تنها در حل مسائل و مشکلات موجود ناتوان بوده ، بلکه بسياري از آنها به مرحله اجرا نرسيده است .