Abstract:
یکی از پر دامنهترین و بحث انگیزترین مباحثی که از دیرباز در میان جوامع بشری مطرح بوده این است که آیا جهان محدود در دنیاست، یا در پس این عالم، عالم دیگری نیز وجود دارد، و اگر چنین عالمی وجود دارد رابطه این دو با هم چگونه است؟ گروهی باورمند به وجود جهانی در پس این عالماند و به تبع آن، میان این دو رابطهای قائلاند، و جمعی منکر عالمی در پس این جهان هستند. مولوی در مثنوی معنوی به مناسبتهای گوناگون در باب دنیا و قیامت و مسائل تابع آن سخن گفته است. وی خواب و بیداری را پلی به سوی عقبی میداند و بر این باور است که با موت اختیاری و غلبه بر هوا میتوان عالم عقبی را در این دنیا دید، او ضمن این که عقبی را برتر از دنیا میداند بر این باور است که باید در توجّه به دنیا و عقبی توازن قائل بود، زیرا هر یک اهمّیّت و جایگاه خود را دارد و نباید توجّه به یکی سبب بیتوجّهی به دیگری گردد. هر چند که بسیاری بر این باورند که وی حنفی مذهب است و از مشرب کلامی اشعری پیروی میکند، امّا از بررسی دقیق افکار وی در موارد گوناگون از جمله در باب دنیا و عقبی میتوان دریافت که وی در مباحث کلامی وسعت نظر دارد و تابع مذهب کلامی خاص نیست. مولوی بر این باور است که بین دنیا و آخرت رابطة عمیقی وجود دارد. این پژوهش مبتنی بر راهبرد مورد کاوی هست و با ابزار گردآوری از اسناد ثانوی و جستجوی کتابخانهای و فیشبرداری به انجام رسیده است. روش تحلیل نیز تحلیل محتوای کیفی است.
One of the most extensive and polemic discussions that human societies have had since the ancient times is whether this world is limited or there is another world after this one; and suppose there is such a world, how is the relationship between them? A group of scholars believe in the aftermath world and agree that there is relationship between them ; on the contrary there are others who reject the doom's day. Maulavi has talked about the world and the day of judgment and its relevant problems in the Mathnavi of Ma'navi.He considers the dream and wakefulness as s passage to the other world, and believes that by arbitrary death and overcoming the vicious desires one can see the quality of the dooms day in this world. He thinks that the other world is much better than this one and says that there must be a balance between them because each has its own stance and it is not to man to have discrimination between them. Though most people believe that Maulana was a Hanafi and obeyed the Ashaereh tenets, by precise looking at his ideas we can conclude that he had extensive verbal discussion about this world the world after and had not limited himself to one theory. Maulana believes that there are profound relationship between this world and dooms day. This research is based on point-finding approach and has been ended through a collection of evidence and library research. Analytical approach is also its qualitative concept.
Machine summary:
» (فروزانفر، 1367، ج1: 185) در دفتر پنجم در ذیل تفسیر آیة رحمت در قیامت آن را به خواب تشبیه کرده و گفته است : بـازآید جان هــــر يك در بــــدن همچـــو وقت صبح هـــوش آيد به تن جان تن خود را شنــــاسد وقت روز در خـراب خــود درآیـــد چون كنـوز جسم خــود بشنـــاسد و در وى رود جــان زرگــــر سوى درزى كــى رود صبح حشر كوچك است اى مستجيــر حشر اكبــر را قيـــاس از وى بگيـــر آنچنـــانکه جان بپرد سوى طيــن نـامـــه پـــرد تا يسـار و تـا يميـــن در كفش بنهنــــد نامهى بخل و جود فسق و تقــوى آنچه دى خوکـرده بــود چون شود بيـــدار از خـواب او سحر بـــازآیــد سوى او آن خيــر و شـــر گر ريـاضت داده باشد خــوى خويش وقت بيــدارى همـــان آيــــد بهپیش ور بد او دى خـام و زشت و در ضلال چـــون عـــزا نامــه سيـه يابد شمـال ور بـد او دى پاك و با تقــوى و دين وقت بيـــــدارى بـــــرد دُرّ ثميـــن هست مـا را خــواب و بیــداری مـا بــرنشــان مـرگ و محشــر دو گــوا حشــر اصغــر حشر اكبــر را نمـود مــرگ اصغـــر مرگ اكبـــر را زدود ليك ايــن نامه خيــال است و نهــان و آن شــود در حشر اكبــر بس عيــان (مولوي، 5 /1774 -1777) مولوی پس از آنکه در مثنوی داستان «شيخ عبدالله مغربى و در شب راه رفتن او» و «شيخ نابينا و قرآن خواندن او از روى مصحف» و امثال آنها را بیان میکند، به خواب و عالمهایی كه آدمى بدون چشم ظاهرى مىبيند، اشارت مىكند و قيامت را با آن مقايسه مىفرمايد و در ردّ گفتههاى كسانى كه میگویند خواب انعكاس اتفاقات و مشاهدات بيدارى است میگوید: اگر چنين است چرا در تعبير خواب مىكوشى؟ و باز تذكر اين نكته كه اين كوشش در تعبير خواب در خوابهاى عوام است نه خاصان.