Abstract:
مطالعات قرآن پژوهی در رابطه قرآن با علوم تجربی دو دسته محصول ایجابی و سلبی دارد. دسته اول به اعجاز علمی قرآن مربوط است. هسته مرکزی تئوریهای اعجاز علمی این است که قرآن دستاوردهای دانشهای تجربی را پیشگوییکرده یا اینکه توسط این دانشها تایید میشود. مطالب دسته دوم که به تعارضات میان مطالب قرآنی با آوردههای علومتجربی مربوط است، بر محور وجود گزارههای خلاف علم در این کتاب استوار است. پژوهش حاضر که با "توجهات منطقی و معرفتشناختی"، در نسبت میان قرآن و علم تجربی، ادعاهای تعارض و اعجاز را همزمان مدنظر دارد، پس از مروری بر تطور دیدگاهها در رابطه قرآن و علم در دهههای اخیر و ماهیتشناسی تئوریهای علوم تجربی، اولا نشانمیدهد درصورت تعارض چگونه میتوان بجای توجیه و تاویل و تصرف در متن مقدس، صحت و دقت مدلهای علمی را به چالش گرفت و ثانیا با سنخشناسیگزارههای قرآنی، آشکارمیکند که ساحت بیانات قرآنی - در مقصد، روشها و غایات - بکلی از ساحات مدلسازیهای تجربی جداست و نفیا و اثباتا با آنها قیاسپذیر نیست تا "اعجاز" یا "تعارض" ادعا شود. پس آیات قرآنی که گزارههایی قطعی و کاملا غیرناظر به مدلسازیهای علمی است و از افقی بالادستی القا میشود، همرتبه و همتراز گزارههای مدلهای علمی نیست تا موید یا مخالف آنها بوده باشد و از حیث منطقی و معرفتشناختی تنها میشود با گزارههای وحیانی یا عقلانی دیگری تایید یا درگیر شود.
Quranic Studies has two categories of outcomes when it comes to experimental sciences: positive and negative. The first category is to do with scientific miracles of Quran. The core of scientific miracle theory is that Quran foretells the achievements of experimental sciences or is confirmed by these sciences. The second category which deals with the conflicts between Quranic material and data of experimental sciences, is based on the existence of statements contrary to science in this book. The present study, with its "logical and epistemological considerations" regarding the relationship between Quran and experimental science, simultaneously considers claims of “miracle” and “conflict”. After reviewing the evolution of views on the relationship between Quran and science in recent decades and the nature of theories of experimental sciences, this study firstly shows how to challenge the accuracy and precision of scientific models instead of justifying, interpreting and modifying the sacred text. Secondly with the typology of Quranic statements, it reveals that the realm of Quranic utterances - in destination, methods, and ends - is completely separate from the realms of empirical modeling, and is not negatively or positively comparable to them for claiming "miracle" or "conflict." Quranic verses are definite and totally disregarding to scientific modeling, are sent from higher horizons and therefore are not on the same level of statements of scientific models to support or oppose them. So the verses of the Quran, logically and epistemologically, can only be confirmed or involved with other revelatory or rational statements.
Machine summary:
پژوهش حاضر که با "توجهات منطقي و معرفت شناختي"، در نسبت ميان قرآن و علم تجربي، ادعاهاي تعارض و اعجاز را هم زمان مدنظر دارد، پس از مروري بر تطور ديدگاه ها در رابطه قرآن و علم در دهه هاي اخير و ماهيت شناسي تئوري هاي علوم تجربي ، اولا نشان ميدهد درصورت تعارض چگونه ميتوان بجاي توجيه و تأويل و تصرف در متن مقدس ، صحت و دقت مدل هاي علمي را به چالش گرفت و ثانيا با سنخ شناسيگزاره هاي قرآني، آشکار ميکند که ساحت بيانات قرآني - در مقصد، روش ها و غايات - بکلي از ساحات مدل سازي هاي تجربي جداست و نفيا و اثباتا با آنها قياس پذير نيست تا "اعجاز" يا "تعارض " ادعا شود.
٢ ملاحظه ميشود که از وجوه مشترک اين ديدگاه ها اين است که افادات قرآني با داده هاي علمي مقايسه کردني هستند و به هر حال ميتوان يکي را سنجه ديگري قرار داد يا به مؤيد يا معارض بودن يکي نسبت به ديگري حکم کرد پس همه اين رويکردها بر پيش فرض قياس پذيري قرآن و علم مبتني است ؛ چيزي که نوشتار حاضر در آن ترديد القا ميکند و لذا از اين حيث با قاطبه تحقيقات پيش از خود حتي بازتقريري که نگارنده از اعجاز علمي قرآن ارائه کرده است ، تفاوت دارد.