Abstract:
علیرغم اینکه تعاونیهای دانشجویی با هدف ارتقای صلاحیتهای کارآفرینانه در بین دانشجویان راهاندازی میشود؛ ولی به دلیل عدم پیروی از مدلی بومی نتواستهاند به نحو شایسته در جهت ترویج فعالیتهای کارآفرینی و کسب و کار در بین دانشجویان اقدام کنند. در این راستا، هدف کلی پژوهش حاضر طراحی الگویی برای ترویج فعالیتهای کارآفرینانه در تعاونیهای دانشجویی بود که برای این منظور از پارادایم کیفی و روش نظریۀ داده بنیاد بهره گرفته شد. جامعۀ مورد مطالعه در این پژوهش شامل دانشجویان کشاورزی عضو تعاونیهای دانشجویی در غرب کشور (دانشگاههای رازی، کردستان، بوعلی، لرستان و ایلام) در سال 1399 بودند که نمونههای مورد مطالعه ابتدا به صورت هدفمند و در ادامه به صورت نظری انتخاب شدند. پس از انجام 25 مصاحبه عمیق انفرادی، اشباع نظری حاصل گردید. تحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. براساس نتایج پژوهش حمایتهای محیطی، سرمایۀ اجتماعی، ویژگیهای روانشناختی، سرمایۀ انسانی، انگیزههای اقتصادی و الگوهای نقش به عنوان عوامل علّی؛ بروکراسی اداری، موانع مالی، موانع فرهنگی، موانع ساختاری و فرصتهای محیطی به عنوان عوامل زمینهای؛ و تغییرات اقلیمی، نوسانات بازار و تلاطمهای محیطی به عنوان عوامل مداخلهگری شناسایی شدند که ترویج فعالیتهای کارآفرینانه در تعاونیهای دانشجویی کشاورزی غرب کشور را تحت تأثیر قرار میدهند. راهبردهای ترویج فعالیتهای کارآفرینانه در تعاونیهای دانشجویی غرب کشور شامل راهبردهای آموزشی- ترویجی، الگوسازی، کاهش بروکراسی اداری، حمایتی- انگیزشی و تسهیلات مالی بودند که در نهایت پیامد ترویج فعالیتهای کارآفرینانه در تعاونیهای دانشجویی مواردی نظیر توسعه صلاحیتهای کارآفرینانه، توسعه اجتماعی، توسعه کشاورزی و توسعه اقتصادی است.
Despite the fact that student cooperatives are setup with the aim of promoting entrepreneurial competencies among students; however, due to not following the indigenous model, they have not been able to take appropriate action to promote entrepreneurial and business activities among students. In this way, the purpose of this study was to design a model for the extension of entrepreneurial activities in student’s cooperatives, for which the qualitative paradigm and grounded theory was used. The study participators consisted of all members of agricultural student cooperatives in the universities (Razi, Kurdistan, Bouali, Lorestan and Ilam universities) of the west of Iran. The studied samples were first selected purposefully and then theoretically. Theoretical saturation was obtained after 25 in-depth one-on-one interviews. In order to analyze the data, open, axial and selective coding was used. Findings showed that environmental support, social capital, psychological characteristics, human capital, economic motivations and role models as causal factors; Administrative bureaucracy, financial barriers, cultural barriers, structural barriers and environmental opportunities as underlying factors; and climate change, market fluctuations and environmental turbulence were identified as intervention factors that affect the extension of entrepreneurial activities in agricultural student cooperatives in the west of Iran. Strategies for promoting entrepreneurial activities in student cooperatives in the west of Iran included educational-extension, modeling, reducing administrative bureaucracy, support-motivation and financial facilities strategies, which ultimately resulted in entrepreneurial activities extension among agricultural students such as developing entrepreneurial competencies, development Social, agricultural development and economic development.
Machine summary:
براساس نتایج پژوهش حمایت های محیطی ، سرمایۀ اجتماعی ، ویژگی های روانشناختی ، سرمایۀ انسانی ، انگیزه های اقتصادی و الگوهای نقش به عنوان عوامل عّی ؛ بروکراسی اداری ، موانع مالی ، موانع فرهنگی ، موانع ساختاری و فرصت های محیطی به عنوان عوامل زمینه ای ؛ و تغییرات اقلیمی ، نوسانات بازار و تلاطم های محیطی به عنوان عوامل مداخله گری شناسایی شدند که ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی های دانشجویی کشاورزی غرب کشور را تحت تأثیر قرار می دهند.
مجموع این شرایط موجب شد، پژوهش حاضر به دنبال طراحی الگویی برای ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی - های دانشجویی کشاورزی غرب کشور باشد؛ چرا که اولاً دانش آموختگان کشاورزی جز رشته هایی با نرخ بالایی بیکاری هستند؛ و دوماً بررسیهای موجود نشان میدهد که حدود نیمی از تعاونیهای دانشجویی کشاورزی که در چندسال گذشته در دانشگاه های ایلام ، کردستان ، بوعلی، رازی و لرستان راه اندازی شده در حال حاضر غیر فعال هستند، مابقی نیز با حدود نیمی از ظرفیت خود مشغول به فعالیت هستند که ادامه این روند، سیر نزولی تولید و تعطیلی تعاونیهای دانشجویی را به دنبال خواهد داشت (موسوی، ١٣٩٩).
لذا در این مطالعه به منظور طراحی مدلی جامع و متناسب با بافت و فرهنگ جامعۀ مورد مطالعه با بهره گیری از روش نظریه بنیانی نسبت به تدوین الگویی بومی برای ترویج فعالیت های کارآفرینانه در تعاونی - های دانشجویی کشاورزی در غرب کشور اقدام شده است .
The findings of this study, while strengthening the entrepreneurship literature and student cooperatives, bring appropriate practical implications to help managers and educators of the education system to develop students' entrepreneurial competencies.