Abstract:
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر کوته بینی مدیران بر بازده غیرعادی سهام با تاکید بر سرمایه گذاران نهادی میپردازد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده و با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 129 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده در دورهی زمانی 8 ساله بین سالهای 1392 تا 1399 مورد بررسی قرار گرفتند. روش مورد استفاده جهت جمع آوری اطلاعات، کتابخانهای بوده و دادههای مربوط برای اندازهگیری متغیرها از سایت کدال و صورتهای مالی شرکتها جمع آوری شده و در اکسل محاسبات اولیه صورت گرفته سپس برای آزمون فرضیههای پژوهش از نرم افزار استاتا استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که کوته بینی مدیران بر بازده غیرعادی سهام تاثیر مستقیم دارد. ولی، سرمایه گذاران نهادی بر ارتباط بین کوته بینی مدیران و بازده غیرعادی سهام تاثیر معکوس دارد.
The present study investigates the effect of managers' short-sightedness on abnormal stock returns with an emphasis on institutional investors. This research is applied in terms of purpose and in terms of methodology of correlation is causal (post-event). The statistical population of the study was the companies listed on the Tehran Stock Exchange and using the systematic elimination sampling method, 129 companies were selected as a sample of the research in an 8-year period between 1392 and 1399. The method used to collect information is a library and the relevant data for measuring variables were collected from Kedal website and companies' financial statements and in Excel preliminary calculations were performed and then Stata software was used to test the research hypotheses. The results of the study show that managers' short-sightedness has a direct effect on abnormal stock returns. However, institutional investors have the opposite effect on the relationship between managers' short-sightedness and abnormal stock returns.
Machine summary:
غفوريان شاگردي و همکاران (١٣٩٨) در پژوهشي با عنوان ، تاثير بيش اعتمادي مدير عامل بر رابطه بين نگهداشت وجه نقد و بازده غيرعادي در شرکت هاي پذيرفته شده بورس اوراق بهادار تهران ، به بررسي رابطه متغيرهاي تحقيق پرداختند.
مدل رگرسيوني به شرح زير ميباشد: Abnormalit=β0+β1Shsighit+β2SIZEit+β3Levit+β4AGEit+β5Qtobinit+εit جدول (٨): نتيجه آزمون مدل اول متغيرها نماد ضرايب خطاي استاندارد آماره z سطح معناداري (به تصویر صفحه رجوع شود)نتايج جدول (٨) نشان ميدهد که متغير کوته بيني مديران با ضريب مثبت و سطح معناداري کمتر از ٥ درصد تاثير مستقيم بر بازده غيرعادي سهام دارد و فرضيه اول پذيرفته ميشود.
مدل رگرسيوني به شرح زير ميباشد: Abnormali,t=β0+β1Shsighit+β2INSit+β3(Shsighit×INSit)+β4SIZEit+β5Levit+ β6AGEit+β7Qtobinit+εit 100 جدول (٩): نتيجه آزمون مدل دوم متغيرها نماد ضرايب خطاي استاندارد آماره t سطح معناداري (به تصویر صفحه رجوع شود)نتايج جدول (٩) نشان ميدهد که متغير تعاملي کوته بيني مديران *سهامداران نهادي با ضريب منفي و سطح معناداري کمتر از ٥ درصد تاثير معکوس بر بازده غيرعادي سهام دارد و فرضيه دوم پذيرفته ميشود.
با توجه به نتايج حاصل از آزمون فرضيه اول مشاهده گرديد که سطح معناداري مربوط به متغير کوته بيني مديران کمتر از ٥ درصد و ضريب مثبت است بنابراين اين فرضيه پذيرفته مي شود و مي توان بيان کرد که کوته بيني مديران بر بازده غيرعادي سهام تأثير مستقيم و معنيداري دارد.
با توجه به نتايج حاصل از آزمون فرضيه دوم مشاهده گرديد که سطح معناداري مربوط به متغير تعامل سرمايه گذاران نهادي و کوته بيني مديران کمتر از ٥ درصد و ضريب منفي است بنابراين اين فرضيه پذيرفته ميشود و مي توان بيان کرد که سرمايه گذاران نهادي بر ارتباط بين کوته بيني مديران و بازده غيرعادي سهام تاثير معکوس دارد.