Abstract:
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری با هوش هیجانی در دانشآموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه 4 تهران میباشد. این پژوهش به لحاظ طبقه بندی برمبنای هدف، کاربردی است و به لحاظ طبقه بندی برمبنای روش یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل دانشآموزان پایه پنجم و ششم ابتدایی منطقه 4 تهران است که حدود 1800 نفر هستند. نمونه گیری این پژوهش از روش دردسترس است. حداقل حجم نمونه مورد نیاز با توجه به فرمول کوکران برابر 317 نفر میباشد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های استاندارد بوده که روایی آنها از طریق روایی صوری و محتوایی و پایایی آنها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت. داده های گردآوری شده از طریق نرم افزار SPSS و Smart-PLS مورد تحلیل قرار گرفتند و با کمک مدلسازی معادلات ساختاری فرضیههای پژوهش بررسی شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد، سبک فرزندپروری رابطه معنیداری با هوش هیجانی دانشآموزان دارد. از اینرو می توان با بهبود دادن سبک های فرزندپروری در جهت تقویت هوش هیجانی دانشآموزان گام های موثری جهت موفقیت آتی آنان برداشت.
The main purpose of this study was to investigate the relationship between parenting styles and emotional intelligence in fifth and sixth grade elementary students in District 4 of Tehran. This research is applied in terms of classification based on purpose and in terms of classification based on the method of a descriptive correlational research. The statistical population of this study includes fifth and sixth grade elementary students in Tehran's 4th district, which is about 1800 people. Sampling of this research is available. The minimum sample size required according to the Cochran's formula is 317 people. Data collection tools in this study were standard questionnaires whose validity was confirmed by face and content validity and their reliability was confirmed by Cronbach's alpha coefficient and combined reliability. The collected data were analyzed by SPSS and Smart-PLS software and the research hypotheses were investigated using structural equation modeling. The results showed that parenting style has a significant relationship with students' emotional intelligence. Therefore, by improving parenting styles, effective steps can be taken to strengthen students' emotional intelligence for their future success.
Machine summary:
نتايج اين تحقيقات نشان ميدهد که بين سبک هاي 1 Goleman, Boyatzis and McKee 2 Por, Barriball, Fitzpatrick and Roberts 3 Arefnasab Zare and Babamahmoodi 4 Chew, Zain and Hassan 5 Shechory-Bitton etal 6 Baumrind 7 Nastas and Sala 8 Shechory-Bitton etal 9 Baumrind 2 2 / 12 فرزندپروري و هوش هيجاني رابطه معنيداري وجود دارد (ناستاس و سالا،١ ٢٠١٢).
فرضيه فرعي اول : سبک فرزندپروري مقتدرانه رابطه معنيداري با هوش هيجاني ٠/٤٢٤ ٨/٢٦٠ تاييد دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي سوم : سبک فرزندپروري آسان گير رابطه معنيداري با هوش هيجاني ٠/١٠٩- ١/٤٥٤ عدم تاييد دانش آموزان دارد.
فرضيه اصلي اول تحقيق بيان ميدارد سبک فرزندپروري رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي اول تحقيق بيان ميدارد سبک فرزندپروري مقتدرانه رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي دوم تحقيق : سبک فرزندپروري مستبدانه رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي دوم تحقيق بيان ميدارد سبک فرزندپروري مستبدانه رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي سوم : سبک فرزندپروري آسان گير رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي سوم : سبک فرزندپروري آسان گير رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.
فرضيه فرعي سوم تحقيق بيان ميدارد سبک فرزندپروري آسان گير رابطه معنيداري با هوش هيجاني دانش آموزان دارد.