Abstract:
زمینه و هدف: در پیشگیری انتظامی جامعهمحور از جرم، پلیس علاوه بر بهرهگیری از ابزارهای تعریف شده در نظام عدالت کیفری، از همکاری و مشارکت نهادهای اجتماعی و دولتی برای کنترل عوامل ایجاد کننده جرم استفاده میکند. هدف پژوهش حاضر، تدوین الگوی مطلوب پیشگیری انتظامی از جرم با رویکرد جامعهمحوری پلیس است. روششناسی: تحقیق حاضر از نظرنوع، کاربرد یو از نظر گردآوری دادهها، توصیفی - تحلیلی از نوع پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل فرماندهان تهران بزرگ بوده که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 113 نفراز آنها بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ محقق ساخته بوده که روایی آن از روش صوری با استفاده از نظر اساتید و متخصصان موضوع تأیید شده است. برای محاسبه پایایی پرسشنامه از روش محاسبه آلفای کرونباخ استفاده که مقدار آلفای کرونباخ برای تحقیق حاضر 88 درصد بهدست آمده و تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آزمونهای T و همبستگى پیرسون انجام شد. یافتهها: بهترتیب مؤلفههای ساختاری، رویکردی و فردی و عوامل درون سازمانی و برون سازمانی در پیشگیری انتظامی جامعهمحور مؤثر بوده، بین عوامل درونسازمانی و برونسازمانی با رویکرد جامعهمحوری در پیشگیری انتظامی از جرم رابطه معناداری وجود داشته و فرایند پیشگیری انتظامی با رویکرد جامعهمحوری تحت تأثیر عوامل درون و برون سازمانی است. نتیجهگیری: ضمن اصلاح ساختار پیشگیری انتظامی باید نسبت به تقویت تعامل و مشارکت سایر نهادهای اجتماعی در امر پیشگیری اقدام کرد. در این راستا ضمن اصلاح رویکردها و ساختارهای مرتبط، نسبت به اصلاح فرآیند و وضعیت کمی و کیفی آموزش کارکنان در راستای تغییر وضعیت پلیس سنتی به جامعهمحور اقدام شود.
Background and goal: while preventing crime based on a community oriented approach, police make use of collaboration and participation of social and state entities for controlling factors causing crime in addiction to utilizing tools defined within the criminal justice system. The goal of this research was to develop a favorable model of police prevention against crime with a police community oriented approach. Methodology: the current paper was applied in terms of kind and in the view of data gathering, it was descriptive and analytical of a survey format. The statistical population consisted of 113 commanders of the Great Tehran who were chose by using Cochran formula. Tools for gathering data included a researcher made questionnaire whose validity was confirmed by way of nominal method and by experts and professors. To calculate the questionnaire's reliability, Cronbach's alpha was used whose value was obtained to be 88%. Data analysis was done via T tests and Pearson correlations. Findings: Structural, approach-based and individual components and intra-organizational and inter-organizational factors were effective in community oriented police prevention respectively. A significant relation was found between intra-organizational and inter-organizational factors with a community orientedness approach. Police prevention process was found to be under the effect of intra and inter-organizational factors. Conclusion: while reforming police prevention structyure, one hast to act to enhance interaction and participation of other social bodies in regards to prevention. In this connection, while reforming approaches and relevant structures, one should act to reform the process and quantitative and qualitative status of training of staffs in line with changing traditional police view of community orientedness.
Machine summary:
ارائه الگوي مطلوب پيشگيري انتظامي از جرم با رويکرد جامعه محوري پليس تاريخ دريافت : ١٣٩٥/٠١/٢٦ تاريخ پذيرش: ١٣٩٥/٠٣/٣٠ 1 محمدعلي عامري از صفحه ٦٥ تا ٨٤ چکيده زمينه و هدف: در پيشگيري انتظامي جامعه محور از جرم، پليس علاوه بر بهرهگيري از ابزارهاي تعريف شده در نظام عدالت کيفري، از همکاري و مشارکت نهادهاي اجتماعي و دولتي براي کنترل عوامل ايجادکننده جرم استفاده ميکند.
پيشگيري انتظامي جامعه محور از جرم نيز رويکردي است که در آن پليس علاوه بر بهرهگيري از ابزارهاي تعريف شده در نظام عدالت کيفري، از همکاري و مشارکت نهادهاي اجتماعي و دولتي براي کنترل عوامل ايجادکننده جرم استفاده و در تلاش است تا از رهگذر تغيير در ساختارهاي سازماني و روشهاي اجرايي ، خود را در قبال شهروندان مسئول کند تا در ادامه بتواند از مشارکت حداکثري اجتماع در کنترل عوامل ايجادکننده جرم بهره ببرد.
نمودار شماره (٢): مدل مفهومي(چارچوب نظري) پژوهش فرضيه هاي تحقيق ، بر مبناي مدل و الگوي طراحي شده تدوين و به شرح زير ميباشد: فرضيه اول: بين مؤلفه هاي ساختاري و پيشگيري انتظامي از جرم مبتني بر رويکرد جامعه محوري رابطه معناداري وجود دارد.
فرضيه دوم: بين مؤلفه هاي رويکردي و پيشگيري انتظامي از جرم مبتني بر رويکرد جامعه محوري رابطه معناداري وجود دارد.
فرضيه سوم: بين مؤلفه هاي فردي و پيشگيري انتظامي از جرم مبتني بر رويکرد جامعه محوري رابطه معناداري وجود دارد.
جدول شماره (٣): نتايج اجراي فرضيه ها ضريب سطح ميانگين فرضيه تعداد مقدار t پيرسون معنادار رتبه اي بين مؤلفه هاي ساختاري و پيشگيري انتظامي مبتني بر رويکرد جامعه محوري رابطه معناداري ١١٣ 0/91 2/75 0/000 31/59 وجود دارد.