Abstract:
زمینه و هدف: مشارکت به عنوان یکی از اساسیترین شکلهای روابط اجتماعی به مثابه موضوعی در جامعهشناسی معاصر تلقی میشود. مشارکت اجتماعی فرآیندی است که از طریق آن اجتماع، جماعت یا گروهها به هم میپیوندند تا عملکرد مورد انتظار یا مورد نیاز را به اجراء درآورند. نیروی انتظامی در راستای اتخاذ نوعی سیاست مشارکتی در امر کنترل جرایم و برقراری نظم و امنیت اجتماعی به همکاری و مشارکت همه جانبه مردم نیاز دارد، بنابراین میبایست تعامل و همکاری خود را با گروههای مختلف اجتماعی بیش از پیش توسعه دهد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی شیوههای اجتماعی موثر بر میزان مشارکت و همکاری مردم با پلیس شهرستان سنندج میباشد.
روششناسی: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و با استفاده از تکنیک پیمایش و از طریق ابزار پرسشنامه (محقق ساخته) انجام پذیرفته است. جامعه آماری شامل شهروندان شهرستان سنندج در گروه های سنی (45-20 ساله) میباشد و حجم نمونه شامل 384 نفر بوده است که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای به آنها مراجعه شده است. از اعتبار صوری و ملاکی برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار استفاده شده است.
یافتهها و نتایج: یافتههای تحقیق حاکی از وجود سطح نسبتاً پایین مشارکت و همکاری مردم با پلیس در شهر سنندج میباشد. براساس یافتههای پژوهش رابطه معناداری بین سرمایه اجتماعی، فرهنگ عمومی، تعامل پلیس، سازمان مردمنهاد، پلیس جامعهمحور، آموزش همگانی، عامگرایی و خاصگرایی، آموزش کارکنان و فرهنگ سازمانی وجود دارد. بیشترین تاثیر بر متغیر وابسته(مشارکت) مربوط به متغیر سازمانهای مردمنهاد میباشد.
Background and objectives: Collaboration is regarded as one of the most basic forms of social relations which are also a key subject in the contemporary sociology. Social collaborator is a process through which communities and group get together so as to execute the expected performance. In line with adopting a kind of collaborative policy in controlling crimes and establishing social order and security, police need popular collaboration and participation. Thus, they need to expand their own interaction and collaboration with various social groups. This article is aimed to evaluate social manners affecting level of peoples' collaboration with police in the city of Sanandaj. Methodology: This research is descriptive-correlational and was performed by using surveys. The tools was a researcher made questionnaire. The statistical population of the study consisted of citizens in the city of Sanandaj in age groups of 20-45 and the sample size was 384 people who were selected via multi-stage cluster sampling method. Nominal and criteria validity were used for the validity estimate and Cronbach's alpha was employed for reliability estimate. Findings: Research findings suggested a relatively low collaborator level between people and police in the said city. As per the findings, there is a significant relationship between social capital, public culture, police interaction, NGOs, community-oriented policing, universal training, training of staffs and organizational culture. The highest effects on the deponent variable (collaboration) related to the variable of NGOs.
Machine summary:
در اين راستا، اهتمام پليس بر اين پايه استوار گرديـده کـه بـه اشـکال گونـاگون اعتمـاد شهروندان را نسبت به عملکرد خود جلب و بـا نشـان دادن کارآمـدي، مشـارکت مـردم را در فعاليت هاي مربوط به حوزه نظم و امنيت عمومي افزايش دهد.
اسکوگن و هارتنـت پلـيس جامعـه محـور را داراي ويژگيهاي زير ميدانند: ١- تمرکززدايي از اقتدار و راهبردي نگهباني (گشت زني) به منظور تقويت روابط بين پليس و شهروندان ؛ ٢- تعهد به برقراري نظم با رويکرد مسئله محور (مبتني بر مسئله )؛ ٣- فراهم آوردن فرصت لازم براي مشارکت عموم مردم در تعيين اولويت هاي کاري پلـيس و ايجاد تاکتيک ها؛ ٤- توانمندسازي اجتماع به منظور کمک به رفع و حل مشکلات جـرم و بـينظمـي از طريـق حمايت از برنامه هاي پيشگيري از جرم (ديوس و همکاران ، ٢٠٠٣ : ٦٥).
نتايجي که از اين مطالعه به دست آمده است حاکي از آن است کـه مهم ترين نوآوري سازماني در سازمان پليس ، نظارت همگاني بـر پلـيس بـوده اسـت کـه ايـن اصطلاح در واقع متضمن مشارکت و همکاري شهروندان بـا پلـيس در سـطح محلـي، تعيـين اولويت هاي پليس و شناسايي و حل آنها است (اسکوگان ، ٢٠٠٤).
- بـه نظـر مـيرسـد وضـعيت فرهنگـي- اجتمـاعي (فرهنـگ سـازماني، تعامـل بـا مـردم و جامعه محوري) سازمان پليس با مشارکت مردم در امور مرتبط ارتباط وجود دارد.
٤٢١ ميباشد، بنابراين متغيرهـاي وضـعيت سـازمان هـاي مـردم نهـاد، سرمايه اجتماعي، فرهنگ مردم ، آموزش همگاني، ويژگيهاي شخصيتي و ويژگيها اجتماعي – فرهنگي و ساختاري سازمان پليس بـه طـور خـالص ٠/٤٢١ درصـد از واريـانس مشـارکت و همکاري افراد مورد مطالعه در معادله را تبيين ميکنند.