Abstract:
کریگل در آثار خود، دیدگاهی رایج در فلسفۀ ذهن را نقد کرده است که براساس آن، رابطۀ مستقیم بین آگاهی و خودآگاهی وجود ندارد. وی مشکل این دیدگاه را از این جهت دانسته است که طرفداران آن نتوانستهاند بین انواع متفاوت خودآگاهی، تمایز قائل شوند. کریگل پساز متمایزکردن چهار نوع خودآگاهی به این نکته اشاره کرده است که نوعی خودآگاهی وجود دارد که مقدّم بر هرگونه خودآگاهی دیگر و ملازم با آگاهی است. این خودآگاهی، حالت ذهنی غیرتراگذار نام دارد و درواقع، نوعی خودآگاهی است که بهصورت ضمنی، همراه با یک حالت ذهنی آگاهانه تحقق مییابد و ریشه و بنیان نگاه اولشخص است. این دیدگاه کریگل در تاریخ فلسفۀ غرب، سابقهای دیرینه دارد؛ چنانکه ریشههای آن را میتوان در اندیشۀ ارسطو یافت. ازنظر ارسطو موجود آگاه ازطریق یا درضمن آگاهی به غیر، به خودآگاهی میرسد. ابن سینا این دیدگاه ارسطویی را در آثار خویش نقد کرده و ضمن تقسیمکردن خودآگاهی بر دو نوع متفاوت، شامل شعور بالذات و شعور بالشعور تأکید کرده است که نوع اول خودآگاهی، عین ذات و وجود خاص موجود آگاه است؛ لذا به هیچ وجه از وی جدا نمیشود، وابسته به وجود هیچ غیری نیست و به همین دلیل، مقدّم بر هر آگاهی دیگری است. این نقد ابن سینا هرچند در اصل، متوجه دیدگاه ارسطویی است، میتوان آن را به دیدگاه کریگل نیز وارد دانست.
Machine summary:
ابن سینا این دیدگاه ارسطویی را در آثار خویش نقد کرده و ضمن تقسیم کردن خودآگاهی بر دو نوع متفاوت ، شامل شعور بالذات و شعور بالشعور تأکید کرده است که نوع اول خودآگاهی ، عین ذات و وجود خاص موجود آگاه است ؛ لذا به هیچ وجه از وی جدا نمی شود، وابسته به وجود هیچ غیری نیست و به همین دلیل ، مقدم بر هر آگاهی دیگری است .
Intransitive Consciousness در مقالۀ حاضر خواهیم کوشید در وهلۀ نخست ، دیدگاه کریگل درباره تقسیم خودآگاهی بر دو نوع تراگذار و غیرتراگذار را شرح دهیم ؛ سپس نظر وی درباره رابطۀ انواع آگاهی با خودآگاهی غیرتراگذار را تحلیل می کنیم و سرانجام ، با توجه به آرای ابن سینا درخصوص خودآگاهی ، این دیدگاه را نقد خواهیم کرد.
Transitive State Consciousness مشخص است که این مثال ، معنایی ندارد؛ زیرا تفکر یا حالت ذهنی ، از خانۀ جدید فرهاد آگاه نیست ؛ بلکه خود فرهاد به واسطۀ یک حالت ذهنی از خانۀ جدیدش آگاه است ؛ بنابراین ، نسبت دادن یک آگاهی -از به یک حالت ذهنی ، بی معناست و به همین دلیل ، شق چهارم از اقسام آگاهی ، یعنی آگاهی حالت ذهنی تراگذار اصولا معنایی ندارد؛ به عبارت دیگر، چنانچه قرار باشد آگاهی حالت ذهنی تراگذار داشته باشیم ، باید این حالت ذهنی به واسطۀ یک حالت ذهنی دیگر به امری بیرونی آگاه باشد و این فرض ، امکان پذیر نیست .