Abstract:
ج.ا. ایران بهعنوان یک حکومت برآمده از انقلاب اسلامی، دارای اولویتهای خاص خود براساس ساختار معنایی و منافع ویژهای است و طی چهار دهه گذشته دست به سیاستهایی در محیط پیرامونی خود زده است که اکنون قابل ارزیابی است. بر این اساس، در نوشتار حاضر این فرضیه مورد بررسی قرار گرفت که «زبان فارسی به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی هویت ایرانی در زیرمجموعه گفتمان شیعه جهانی ج.ا. ایران قرار دارد و از این ظرفیت برخوردار است تا به شکل مکمل این گفتمان رفتار نماید، و با توجه به عمق تاریخی خود قلمرو ج.ا. ایران را فراتر از مرزبندیهای رایج گسترش دهد». دروندادهای مورد نیاز پژوهش به روش کتابخانهای گردآوری شده و در سپهر نظریه سازهانگاری، روششناسی حاکم بر متن از ماهیتی تفسیری برخوردار است. یافتههای پژوهش گویای آن است که ج. ا. ایران برای قلمروسازی زبانی در کشورهای افغانستان و تاجیکستان، با چالشهایی همچون رقابتهای پیچیده ژئوپلیتیکی دیگر بازیگران و چالش زبان فارسی و پشتون در افغانستان و جداییگزینی فارسیزبانان تاجیکستان مواجه است؛ با این وجود امتیازاتی مانند پیشینه عمیق و نفوذ فرهنگی زبان فارسی در مناطق پیرامونی ایران و اینکه به مثابه محملی برای بسط و گسترش اندیشه دینی در این منطقه بوده است، فرصتهایی فراروی ج. ا. ایران قرار داده که، بهرهگیری از آنها با تأکید بر اشتراکات فرهنگی، زبانی، تاریخی و دینی میتواند موجب همکاری و همگرایی بیشتر قلمروهای فارسی زبان شود.
The Islamic Republic of Iran as a government emerged from the Islamic Revolution, has its own priorities based on semantic structure and special interests, and over the past four decades, it has pursued policies in its surrounding environment, which can now be evaluated. Accordingly, In the present article, this hypothesis was examined that “Persian language as one of the main components of Iranian identity is in the subset of the global Shiite discourse of the Islamic Republic of Iran and has the capacity to act as a complement to this discourse, and due to its historical depth, expand the territory of the Islamic Republic of Iran beyond the current borders”. The data required for the research were collected by library method and in the sphere of constructivist theory, the methodology has an interpretive nature. The findings of the study indicate that the Islamic Republic of Iran faces challenges such as the complex geopolitical rivalries of other actors and the Persian-Pashtun language challenge in Afghanistan and the separation of Tajik-speaking Persians; for Linguistic realm building in Afghanistan and Tajikistan. However, it has advantages such as the deep background and cultural influence of the Persian language in the peripheral regions of Iran that has served as a vehicle for the development of religious thought in this region, It presents opportunities for the Islamic Republic of Iran by emphasizing on cultural, linguistic, historical and religious commonalities, which can lead to greater cooperation and convergence of Persian-speaking territories.
Machine summary:
ا. ايران براي قلمروسازي زباني در کشورهاي افغانستان و تاجيکستان ، با چالش هايي همچون رقابت هاي پيچيده ژئوپليتيکي ديگر بازيگران و چالش زبان فارسي و پشتون در افغانستان و جدايي گزيني فارسيزبانان تاجيکستان مواجه است ؛ بااين وجود امتيازاتي مانند پيشينه عميق و نفوذ فرهنگي زبان فارسي در مناطق پيراموني ايران و اينکه به مثابه محملي براي بسط و گسترش انديشه ديني در اين منطقه بوده است ، فرصت هايي فراروي ج .
بر اين اساس مي توان گفت که دولت ها در عرصه سياست خارجي و روابط متقابل با ديگر کشورها با تکيه بر هويت هاي فضاي جغرافياي ٣١١ ملي خود و نيز هويت هاي فضايي که درصحنۀ بازيگري در فضاهاي منطقه اي و جهاني کسب ميکنند و نيز فرصت ها و محدوديت هايي که ناشي از واقعيت هاي ژئوپليتيکي است ، شکل رفتاري خود را تنظيم ميکنند (رشيدي، ١٣٩٠: ١٣٨).
ا. ايران به خاطر حضور کم رنگ اقتصادي در افغانستان و تاجيکستان و به دليل چالش هاي سياسي که مخصوصا در تاجيکستان دارد، موفق به گسترش حضور فرهنگي مبتني بر فرهنگ و زبان فارسي نشده است ؛ اين در حالي است که کشورهاي آمريکا، روسيه و چين حضور قابل توجه فرهنگي در تاجيکستان و افغانستان دارند.
عدم تقويت زبان فارسي منجر به ضعف کارايي زباني جهت تقويت روابط خارجي ازجمله با ايران و تاجيکستان نيز شده است و يکي از زمينه هاي فرهنگي و تاريخي روابط سه جانبه اين کشورها را در معرض تهديد و تضعيف قرار داده است .