Abstract:
صفت بارز خداوندگار عشق و عرفان و شاعر سوز و گداز و مومن بلندپرواز محمد اقبال لاهوری همان بعد عرفانی اوست. شاعر بزرگ جهان اسلام و شبه قاره هندوستان اشعارش را بازبانهای اردو، عربی و فارسی در سایه انس و الفت با قرآن مجید و روایات اسلامی با سوز و تاثیر و حلاوت خاصی سروده است که نشان اعتقاد عمیق وی به اسلام میباشد. اقبال در جایجای اشعار خود از آیات قرآن و احادیث به جهات مختلف استفاده نموده که بیانگر ایمان راسخ واعتقادی آمیخته با عشقی است که قلب وفکر، عقل و اراده و احساسات او را تحت الشعاع قرار داده و بیانگر تاثیر عمیق اسلام و آموزههای اسلامی و قرآنی در روح و جان وی است. در یک کلام مضمون شعر اقبال، بیان عشق به دین، قرآن، پیامبر (ص) و شخصیتهای مذهبی ودینی اسلامی میباشد که برای بیان افکار و احساسات خود برگزیده است. اقبال لاهوری به خوبی بین شعر و مذهب ارتباط ایجاد کرده است و آموزههای دینی قرآنی و اسلامی را به زبان شیرین شعر به مخاطب خود القاء نموده است که خود روشی نوین و جذاب میباشد. درد مسلمانان را به روشنی و خوبی درک نموده و با بهرهگیری تلفیقی آیات قرآنی و شعر سعی در راهنمایی و اصلاح امور دارد.
آنچه در این پژوهش با روش تحلیلی و تطبیق اشعار با آیات و روایات بررسی میگردد، جایگاه و میزان تاثیرپذیری اقیال لاهوری از قرآن و احادیث در اشعارش میباشد، فرض این است که وی در اشعار خود ملهم از قرآن و احادیث میباشد و از آیات و روایات زیادی در اشعار خود جهت راهنمایی و اصلاح جامعه بهره بردهاند.
Machine summary:
که شاعران معاصر نيز با علم به آگاهي مخاطبان ازفهم متون ديني، به منظور قد است بخشيدن به آثارخودواثبات چيره دستي شان ، آيات و انديشه هاي قرآن را زينت بخش اشعار خود قرار داده تا افزون بر تأثيرگذاري عميق تر بر مخاطب ، بر غناي اثرخود بيفزايند از جمله اين شاعران محمد اقبال لاهوري است که درطول حيات فکري و شاعري خودتجارب زيادي اندوخته است واز رمز زندگاني وجوهر والاي انساني وراه ورسم عبوديت را با روشي عاشقانه با پيروي از تعاليم قرآن بزرگ ، سخنان پربار پيامبر(ص ) و رهبران راستين دين وحقيقت ، بهره گيري از انديشه و افکار متعالي بزرگان ، متفکران وسخن سرايان گذشته و معاصر اخذ کرده و در تنور ذهن خودآنها را رنگ وجلا داده وبه ديگران عرضه کرده است .
همچو سرو آزاد فرزندان او پخته ازقالوا بلي پيمان او برگرفته از آيه : {واذاخذربک من بني آدم من ظهورهم ذريتهم واشهدهم علي انفسهم الست بربکم ، قالوبلي شهيدنايوم القيامۀ اناکناعن هذاغافلين }[اعراف ١٧٢] «بيادآرهنگامي که خداي توازپشت فرزندان آدم ذريه آنهارابرگرفت وآنهارابرخودگواه ساخت که آيامن پروردگارشمانيستم همه گفتند بلي، مابه خدايي توگواهي ميدهيم ، ما (خدا) برشماگواه گرفته ايم که ديگردرروزقيامت نگوييدماازاين واقعه غافل بوديم » گفت قاضي في القصاص آمد حيوة زندگي گيرد به اين قانون ثبات مأخوذ ازآيه : {و لکم في القصاص حيوة يا اولي الالباب لعلکم تتقون }[البقره ١٧٩] «اي صاحبان خردبراي شما درقصاص ، حيات وزندگي است ، باشدکه تقواپيشه کنيد».