Abstract:
در فاصله تنها چند سال پس از مرگ کوروش کبیر بنیانگذار سلسه هخامنشی چند رخداد مهم به وقوع پیوست که در نهایت تحول سیاسی جدیدی را در نظام پادشاهی هخامنشیان رقم زد یعنی به قدرت رسیدن داریوش اول. این رخدادها با سقوط و مرگ کمبوجیه و ظهور گئوماتای مغ آغاز شد و به جریان خونخواهی بردیای مقتول و قیام عمومی سرزمینهای تحت سلطه امپراطوری هخامنشی گسترش یافت. مجموع این جریانات حول محور داریوش اول و به سلطنت رسیدن او قرار دارد. یافتههای تاریخی از نقش پنهان داریوش اول در بطن این حوادث حکایت میکنند. داریوش توانست از جریانات پیش آمده سود برده و در نهایت بر خلاف شیوه مرسوم پادشاهی از طریق وراثت؛ صاحب تاج و تخت هخامنشیان شد. این پژوهش با تحلیلی جامعه شناختی به واقعه نگاری تحولات سیاسی این عصر می-پردازد و چگونگی بر تخت نشستن داریوش اول و مسله بحران مشروعیت در نظام پادشاهی هخامنشی پس از کوروش کبیر را با تکیه بر روایت کتیبه بیستون و منابع کلاسیک بررسی و ارزیابی میکند.
Machine summary:
بنابر سنگ نوشته بيستون ؛ کمبوجيه پيش از رفتن به مصر برديا را به قتل رساند و در گزارش مورخان يوناني آمده است کمبوجيه که به برادر خويش حسادت ميورزيد؛ پس از لشکر کشي به مصر فرمان قتل او را توسط يکي از نجبا به نام پرگزاسپس (prexapses) صادر کرده بود.
٢-پيشينه پژوهش : در ارتباط با ماجراي بر تخت نشستن داريوش اول و حوادث و وقايع سياسي اين عصر چه در نوشته هاي مورخان کلاسيک و چه آثار مورخان متاخرغربي چون : داندامايف ؛ اومستد؛ ويسهوفر؛ بالسر؛ بريانت و فاگل سانگ بخشي به آن پرداخته شده است .
٣- قيام گئوماته : بنابر تحرير فارسي باستان کتيبه بيستون به هنگام غيبت کمبوجيه به علت حضور در مصر؛ در پارس مغي بنام گئوماته به دروغ خود را برديا خواند و تاج و تخت شاهي را غصب کرد.
اينکه چگونه سرزمين هايي که در دوران زمامداري کوروش کبير در کنار يکديگر بودند؛ به يکباره سر به طغيان برداشتند مورد پرسش و گفتگوي بسياري از محققان است ؟ برخي از اين شورش ها جنبه سلسله اي و دودماني داشت و در بعضي نواحي چون عيلام و بابل سران قيام با پيوند زدن نام خويش به دودمان شاهان پيشين تلاش کردند تا جنبشي ملي پايه گذاري کنند.
بنظر بالسر اينکه چرا داريوش از ميان وقايع مختلفي چون مرگ کمبوجيه ؛ کشتن گئوماتا و يا فتح بابل ؛ واقعه عيلام را مبناي اعلام پادشاهي خود قرار داده است جاي پرسش دارد (١٩٨٧:١٣١ ,Balcer) قيام دوم عيلام در اواخر سال ٥٢٢.